گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

جامی ز حباب پر کن از آب

جام می ما به ذوق دریاب

در بحر درآ که عین مائی

با ما بنشین خوشی درین آب

مه روشن از آفتاب باشد

آن نور بُود به نام مهتاب

چشم تو خیال غیر گردید

خوابی است که دیده ای تو در خواب

محبوب خود و محب خویشیم

مائیم دریا ، حباب احباب

می در قدح است و عاشقان مست

مخمور مرو بیا و بشتاب

سید ساقی و صحبتی خوش

حاضر شده اند جمله اصحاب