دیده ام مهر منیر مه نقاب
ذره ای از نور رویش آفتاب
جامی از می پر ز می داریم ما
نوش کن جام شرابی از شراب
ما در این دریا به هر سو می رویم
ساغری داریم پر آب از حباب
موج و دریا و حباب و قطره هم
چار اسم و یک حقیقت عین آب
چشم ما روشن به نور روی اوست
لاجرم بینیم رویش بی حجاب
هر دمی نقش خیالی می کشد
گه به بیداری بُود گاهی به خواب
نعمت الله یافتم از لطف او
بی خطا والله اعلم بالصواب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و نورانی بودن محبوب خود اشاره میکند که همچون ماه درخشان است و بر زندگی او تأثیر میگذارد. او با شوق و شادی از شراب عشق و لذتهای آن سخن میگوید و بیان میکند که در این دنیای پرهیاهو و تغییرات، حقیقتی وجود دارد که همه چیز از آن سرچشمه میگیرد. شاعر به نور عشق محبوبش روشنایی میبخشد و میگوید که این نور در هر حالت و زمانی (بیداری یا خواب) وجود دارد. در نهایت، شاعر به لطف و رحمت الهی اشاره کرده و میگوید که شناخت واقعی به دست خداوند است.
هوش مصنوعی: من با چشم خود زیبایی و درخشندگی چهره ماه را دیدهام که مانند نوری بسیار کوچک از تابش آفتاب است.
هوش مصنوعی: ما همواره از خوشی و لذت زندگی مینوشیم، پس بیا و یک لیوان شراب بنوش.
هوش مصنوعی: ما در این دریا به هر جهتی که برویم، همیشه ساغری داریم که پر از آب و حباب است.
هوش مصنوعی: موج، دریا، حباب و قطره، هرکدام نامهای متفاوتی هستند اما در واقع همگی یک حقیقت هستند که همان آب است.
هوش مصنوعی: چشم ما به خاطر زیبایی و نور چهره او روشن است، به همین دلیل میتوانیم چهرهاش را بدون هیچ پوششی ببینیم.
هوش مصنوعی: هر لحظه، تصویری خیالی به وجود میآید؛ گاهی در وضعیت بیداری و گاهی در خواب.
هوش مصنوعی: از رحمتی که خداوند به من داده، نعمتی یافتهام که بیعیب و نقص است و به درستی تنها او از حقیقت آگاه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
این جهان خواب است، خواب، ای پور باب
شاد چون باشی بدین آشفته خواب؟
روشنییْ چشم مرا خوش خوش ببرد
روشنیش، ای روشنائییْ چشم باب
تاب و نور از روی من میبرد ماه
[...]
آفتاب از روی تو بر دست تاب
خود ازین رویست فخر آفتاب
در سحاب از جود تو آمد اثر
زان بود خیرات عالم در سحاب
زور و تاب خسروان سهم تو بود
[...]
من عجب دارم همی از شاعران
تا چرا گویند راد است آفتاب
گرد صحرا سال و مه گردد همی
تا کجا در یابد او یک قطره آب
برخورد آن آب و آنگه میدهد
[...]
کافران را داده مهلت در عقاب
نا فرستاده به عهد او عذاب
هیچ میدانی چه میگوید رباب؟
ز اشک چشم و از جگرهای کباب
پوستیام دور مانده من ز گوشت
چون ننالم در فراق و در عذاب
چوب هم گوید بُدم من شاخ سبز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.