منصب مستان ما ترک وجود و عدم
نسبت رندان ما بذل حدوث و قدم
حاصل بحر محیط جرعه ای از جام ماست
خود که برد پیش ما نام می و جام جم
پیر خرابات عشق یار عزیز من است
شیخ مبارک نفس پیر خجسته قدم
خاطر من هر نفس نقش خیالی کشد
بی مددی یا مداد یا ورقی یا قلم
سلطنت عاشقان تخت ولایت گرفت
عقل گزیده کنار عشق کشیده قلم
جام می آمیختند خون دوئی ریختند
دور خوش انگیختند هر دو یگانه به هم
ساقی کوثر اگر جام شرابت دهد
شادی سید بنوش غم مخور از هیچ غم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی مفاهیم عشق، می و شراب، و ارتباطات روحانی را بررسی میکند. شاعر به بیان مقام مستی و عدم وجود در کنار رندان میپردازد و از خوشیهای زندگی صحبت میکند. او به اهمیت عشق و پیری خرابات، که نمایانگر تجربه و عشق حقیقی است، اشاره میکند. همچنین به نقش دلانگیز عشق و اثرات آن بر روح انسان اشاره میشود. شاعر از وجود «جام کوثر» به عنوان نماد شادی و سرخوشی یاد میکند و تاکید میکند که با نوشیدن شراب عشق، غمها را فراموش کنیم. در کل، شعر حالت شادی و سرمستی را در عشق و لذت از زندگی به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: مقام و جایگاه مستان ما، به معنای رها کردن تمامی وجود و عدم است، و در مقابل، رندان ما به تقسیم و بخشیدن مفهوم آغاز و پایانی میپردازند.
هوش مصنوعی: مقدار زیادی از دریا به اندازه یک جرعه از جام ماست. خود دریا به نوعی اشاره میکند به نام می و جام جم که ما به آن افتخار میکنیم.
هوش مصنوعی: پیر و کهنهکار در زمینه عشق، محبوب من است. او شیخی است که نفسش مبارک و قدمهایش نیکوست.
هوش مصنوعی: هر لحظه ذهن من تصاویری از خیال میسازد، بدون اینکه نیازی به کمک، کاغذ یا قلم داشته باشد.
هوش مصنوعی: عشق به اندازهای در دل عاشقان قدرت پیدا کرده که عقل از آن آنها کنارهگیری کرده و قلم برای ثبت این احساسات و تجربیات به کار گرفته شده است.
هوش مصنوعی: شراب را با هم مخلوط کردند و در پی آن دوشخص با هم به شادی و خوشحالی پرداختند و هر دو به یکدیگر نزدیک شدند و یگانه شدند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر ظرفی از شراب خوب به تو بدهد، شادی و خوشحالی را بپذیر و در هیچ چیز غمگین نشو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمد نوروز ماه با گل سوری به هم
بادهٔ سوری بگیر، بر گل سوری بچم
زلف بنفشه ببوی، لعل خجسته ببوس
دست چغانه بگیر، پیش چمانه به خم
از پسر نردباز داو گران بر به نرد
[...]
قاعدهٔ سعد و حمد کنیت و نامش بهم
بر سر خورشید و ماه دولت وی را قدم
مضمرش اندر ضمیر مُدغَمش اندر قلم
فایده ی عمر خضر مرتبه ی مهر جم
مرغ شد اندر هوا رقص کنان صبحدم
بلبله را مرغوار وقت سماع است هم
برلب جام اوفتاد عکس شباهنگ بام
خیز و درون پرده ساز پرده به آهنگ بم
هدیه بر دل رسان تحفه سوی لب فرس
[...]
لولیکان توییم در بگشا ای صنم
لولیکان را دمی بار ده ای محتشم
ای تو امان جهان ای تو جهان را چو جان
ای شده خندان دهان از کرمت دم به دم
امن دو عالم تویی گوهر آدم تویی
[...]
ای ظفر و نصرتت پیشروان حشم
کوکبه انجمت پسر و ماه علم
کاتب امر تو راست زیر قلم روز و شب
خاتم ملک تو راست زیر نگین ملک جم
گشته ز گرد رهت چشم کواکب قریر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.