لولیکان تویم در بگشا ای صنم
لولیکان را دمی بار ده ای محتشم
ای تو امان جهان ای تو جهان را چو جان
ای شده خندان دهان از کرمت دم به دم
امن دو عالم توی گوهر آدم توی
هین که رسید از حبش بر سر کوی حشم
چون برسد کوس تو کمتر جاسوس تو
گردد هر لولیی صاحب طبل و علم
رایت نصرت فرست لشکر عشرت فرست
تا که ز شادی ما جان نبرد هیچ غم
تیغ عرب برکنیم بر سر ترکان زنیم
چون لطفت برکشد بر خط لولی رقم
خوف مهل در میان بانگ بزن کالامان
عشرت با خوف جان راست نیاید به هم
مهر برآور به جوش وز دل چنگ آن خروش
پر کن از عیش گوش پر کن از می شکم
تا سوی تبریز جان جانب شمس الزمان
آید صافی روان گوید ای من منم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آمد نوروز ماه با گل سوری به هم
بادهٔ سوری بگیر، بر گل سوری بچم
زلف بنفشه ببوی، لعل خجسته ببوس
دست چغانه بگیر، پیش چمانه به خم
از پسر نردباز داو گران بر به نرد
[...]
قاعدهٔ سعد و حمد کنیت و نامش بهم
بر سر خورشید و ماه دولت وی را قدم
مضمرش اندر ضمیر مُدغَمش اندر قلم
فایده ی عمر خضر مرتبه ی مهر جم
مرغ شد اندر هوا رقص کنان صبحدم
بلبله را مرغوار وقت سماع است هم
برلب جام اوفتاد عکس شباهنگ بام
خیز و درون پرده ساز پرده به آهنگ بم
هدیه بر دل رسان تحفه سوی لب فرس
[...]
ای ظفر و نصرتت پیشروان حشم
کوکبه انجمت پسر و ماه علم
کاتب امر تو راست زیر قلم روز و شب
خاتم ملک تو راست زیر نگین ملک جم
گشته ز گرد رهت چشم کواکب قریر
[...]
منصب مستان ما ترک وجود و عدم
نسبت رندان ما بذل حدوث و قدم
حاصل بحر محیط جرعه ای از جام ماست
خود که برد پیش ما نام می و جام جم
پیر خرابات عشق یار عزیز من است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.