گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

شیخ ما بود در حرم محرم

قطب وقت و یگانهٔ عالم

از دمش زنده می شدی مرده

نفسش همچو عیسی مریم

به صفات قدیم حق موصوف

هفت دریا به نزد او شبنم

شرح اسما به ذوق خوش خوانده

عارف اسم اعظم آن اعظم

بود سلطان اولیای زمان

بود روح القدس ورا همدم

سینه اش بود مخزن اسرار

در دلش بود گنج حق مدغم

نعمت الله مرید حضرت اوست

شیخ عبدالله است او فافهم