در آینهٔ وجود آدم
دیدیم جمال اسم اعظم
معنی محمدی بدیدیم
در صورت نازنین آدم
دیدیم که اوست غیر او نیست
ور هست خیال اوست آن هم
آدم به وجود اوست موجود
عالم به جمال اوست خرم
ما سایهٔ آفتاب عشقیم
تن جام جم است و جان ما جم
مستیم و خراب در خرابات
با جام شراب عشق همدم
دُردی کش کوی می فروشیم
نی غصهٔ بیش و نی غم کم
ای عقل برو به خیر و خوبی
ای عشق بیا و خیر مقدم
رندیم و حریف نعمت الله
می نعمت و ساقی اوست فافهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف وجود و جمال انسان میپردازد و تأکید میکند که در آینه وجود آدم، جمال و اسم اعظم دیده میشود. او نشان میدهد که وجود آدم از وجود الهی نشأت میگیرد و جهان نیز به واسطهی جمال او شاداب است. شاعر خود را همچون سایه آفتاب عشق میداند و به حال مستی و شادی در خرابات اشاره میکند. در اینجا عشق به عنوان نیروی اصلی، عقل را به کناری مینهد و شاعر از نعمتهای عشق و میگوید که رندانه در پی لذت و بار معنوی زندگی است.
هوش مصنوعی: در آینهٔ وجود انسان، زیبایی و جلوهٔ اسم اعظم را مشاهده کردیم.
هوش مصنوعی: ما زیباییهای اخلاقی و معنوی پیامبر محمد را در چهره نازنین انسان مشاهده کردیم.
هوش مصنوعی: ما مشاهده کردیم که او وجود دارد و هیچ چیز دیگری غیر از او نیست، و اگر هم چیزی به نظر میرسد، فقط خیال اوست.
هوش مصنوعی: انسان به خاطر وجود اوست که در عالم موجودیت پیدا کرده و زیبایی او باعث شادی و سرزندگی است.
هوش مصنوعی: ما تحت تأثیر عشق هستیم و وجود ما همچون روح جام حهانی است که در آن زندگی میکنیم.
هوش مصنوعی: ما در حالتی شاداب و سرمست در این محفل گناه و خوشی هستیم، با جام شرابی که نماد عشق است، همراه و همدلیم.
هوش مصنوعی: کسی که در کوی میفروشان درد و غم میکشد، نه از زیادتی غصه رنج میبرد و نه از کمبود آن.
هوش مصنوعی: ای عقل، خوش آمدی به سرزمین خوبیها، و ای عشق، به میدان بیا و خوش آمدید.
هوش مصنوعی: ما شخصیت رند و زیبا روحی داریم و در کنار نعمت الله، که میکدهاش پر از نعمتهاست، به سر میبریم؛ و میگوییم که ساقی او است. پس به این موضوع خوب توجه کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از بهر چه این کبود طارم
پر گرد شده است باز و مغتم؟
زیرا که درو خزان به زر آب
بر دشت نبشت سبز مبرم
گشت آب پر از تم و کدر صاف
[...]
آمد رمضان بخیر مقدم
دیشب بسلام خان اعظم
جمشید زمان سکندر وقت
مقصود وجود نسل آدم
ای امر تو چون نفاذ تقدیر
[...]
مرداد مهست سخت خرم
می نوش پیاپی و دمادم
از گردون طبع خاک پر تف
وز باران چشم ابر پر نم
بر دشت لباسهای رو نیست
[...]
ای چهرهٔ تو چراغ عالم
با دیدن تو کجا بود غم
شد خلد به روی تو سرایم
بی روی تو خلد شد جهنم
ای شمسهٔ نیکوان به خوبی
[...]
ای زرین نعل آهنین سم
ای سوسن گوش خیزران دم
ای باد صبا گرفته در گل
با آتش تو چو ساق هیزم
سیر تو به گرد خط ناورد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.