گر عشق نبازیم در اینجا به چه کاریم
مائیم و همین کار و دگر کار نداریم
بر دیده نگاریم شب و روز خیالش
خوش نقش خیالی است که بر دیده نگاریم
در دامن او دست زدیم از سر مستی
گر سر برود دامن وصلش نگذاریم
عمری است که در کوی خرابات مقیمیم
این یک دو نفس نیز در اینجا به سر آریم
روشن شده از نور خدا دیدهٔ سید
جز نور وی ای یار کجا در نظر آریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان اهمیت عشق و وابستگی به معشوق میپردازد. شاعر میگوید اگر در این دنیا عاشق نباشیم، وجودمان بیمعناست و تنها همین عشق است که ارزش زندگی را به ما میدهد. او به زیبایی خیال معشوق در ذهنش اشاره میکند و میگوید که حتی اگر جانش را بدهد، لحظهای از وصال او نمیگذرد. عمر خود را در مکانهایی سپری کرده که مملو از عشق و مستی است و در پایان به نور خدا اشاره میکند و میگوید جز زیبایی خدا هیچ چیز دیگری را نمیخواهد.
هوش مصنوعی: اگر در اینجا عاشق نباشیم، پس برای چه در اینجا هستیم؟ ما فقط همین کار را انجام میدهیم و کاری جز این نداریم.
هوش مصنوعی: در هر لحظه، چه در روز و چه در شب، تصویر دلپذیری از او را در ذهن دارم که به خوبی در چشمانم نقش بسته است.
هوش مصنوعی: ما در آغوش او از خوشی و شوق دست زدیم و اگرچه جانمان هم برود، هرگز دامن وصالش را رها نخواهیم کرد.
هوش مصنوعی: سالهاست که در محلی که پر از خوشیها و لذتهاست زندگی میکنیم. حالا که به اینجا میرسیم، بهتر است چند نفس دیگر هم در اینجا بگذرانیم.
هوش مصنوعی: چشم سید به نور خدا روشن شده است و ای یار، غیر از نور او در نظر ما چه چیزی باقی میماند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا، دل و جان را به خداوند سپاریم
اندوه درم و غم دینار نداریم
جان را ز پی دین و دیانت بفروشیم
وین عمر فنا را بره غزو گزاریم
بی عارض گلرنگ تو ما خسته خاریم
نا خورده می وصل تو در رنج خماریم
زان زلف پژولیده و ناخفته دو چشمت
چون چشم تو و زلف تو بیخواب و قراریم
گفتی ببر از جانت اگر جوئی وصلم
[...]
ما مست می لعل روان پرور یاریم
سودا زده ی زلف پریشان نگاریم
بر لعل لبش دست نداریم ولیکن
تا سر بود از دامن او دست نداریم
گر بی بصران شیفته ی نقش و نگارند
[...]
گر دست دهد دامن دلبر نگذاریم
سر در قدمش باخته جان را بسپاریم
خیزید که تا گرد خرابات برآئیم
باشد که دمی جام شرابی به کف آریم
گر یک نفسی فوت شود بی می و ساقی
[...]
ما خانه خرابان سر زلف نگاریم
کاری به خرابات و مناجات نداریم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.