دل به دلبر جان به جانان دادهایم
بندهٔ او وز همه آزادهایم
از سر هر دو جهان برخاستیم
بر در میخانه مست افتادهایم
عاشقانه در خرابات مغان
رو به درگاه یکی بنهادهایم
بر طریق عاشقان ما رهرویم
لاجرم چون رهروان بر جادهایم
در خرابات مغان مست خراب
خوش در میخانهای بگشادهایم
زاهدی ما همه بر باد رفت
همدم جام و محب بادهایم
نعمتاللهیم و ز آل رسول
گوهر پاکیم و نه بیجادهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بازآی آخر که در بگشادهایم
تو غرامت کرده باز ایستادهایم
که درون سینه شرحت دادهایم
شرح اندر سینهات بنهادهایم
خوش در میخانهای بگشادهایم
بادهنوشان را صلایی دادهایم
جام می بر دست و رندانه مدام
سر به پای خم می بنهادهایم
در خرابات مغان مست و خراب
[...]
ما بهشت از بهر تو آماده ایم
حوریان را زیب و زینت داده ایم
خاک را جای سکون بنهاده ایم
باد را حکم وزیدن داده ایم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.