حاصل ما دل است و حاصل دل
درد عشقست بنگر این حاصل
درد عشقش بیان کنم چه بود
مشکل حل و حل هر مشکل
گوشهٔ دل سرای اوست ولی
عشق لاخارج است و لاداخل
عاقبت بازگشت جمله به ماست
بوالعجب حق به حق شود واصل
بحر عشقش به ما چو موجی زد
هم ز ما شد حجاب ما حائل
جسم و جان را به جزو و کل بسپار
بی سر و پا در آ به خلوت دل
شاهبازی نه بلبل گلزار
روح محضی چه می کنی گل و گل
عشق او گوهر خزانهٔ ماست
معنی دریا و صورتم ساحل
تا که سید ز خود کناری کرد
در میان نیست جز خدا قائل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر ندانی ز زاغور بلبل
بنگرش گاه نغمه و غلغل
ای دو زلفت چو ماه در آخر
وی رخانت چو مشک در اول
احول اکحلی و متفقند
خلق در حسن احول اکحل
شده بار دگر کسی هم جفت
[...]
آمد از حوت برنهاده ثقل
پیشوای ستارگان به حمل
پر لطایف نموده عرض هوا
در طرایف گرفته طول جبل
کرده بر آب و باد و خاک طباع
[...]
نه به ذاتست ساکن هر دل
بلکه لطفش همی کند منزل
جان بیمار در تراقی وتو
میگشائی ز دست او قیفال
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.