گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

حاصل ما دل است و حاصل دل

درد عشقست بنگر این حاصل

درد عشقش بیان کنم چه بود

مشکل حل و حل هر مشکل

گوشهٔ دل سرای اوست ولی

عشق لاخارج است و لاداخل

عاقبت بازگشت جمله به ماست

بوالعجب حق به حق شود واصل

بحر عشقش به ما چو موجی زد

هم ز ما شد حجاب ما حائل

جسم و جان را به جزو و کل بسپار

بی سر و پا در آ به خلوت دل

شاهبازی نه بلبل گلزار

روح محضی چه می کنی گل و گل

عشق او گوهر خزانهٔ ماست

معنی دریا و صورتم ساحل

تا که سید ز خود کناری کرد

در میان نیست جز خدا قائل

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

گر ندانی ز زاغور بلبل

بنگرش گاه نغمه و غلغل

مسعود سعد سلمان

ای دو زلفت چو ماه در آخر

وی رخانت چو مشک در اول

احول اکحلی و متفقند

خلق در حسن احول اکحل

شده بار دگر کسی هم جفت

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
ابوالفرج رونی

آمد از حوت برنهاده ثقل

پیشوای ستارگان به حمل

پر لطایف نموده عرض هوا

در طرایف گرفته طول جبل

کرده بر آب و باد و خاک طباع

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه