گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیر شاهی

ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر

عالم ز تو خراب و تو در عالمی دگر

ایندم که در رکاب توام، خون من بریز

ترسم که عمر امان ندهد تا دمی دگر

تیری زدی و ریش دل آسوده شد ز درد

هان! ای طبیب خسته دلان، مرهمی دگر

بلبل ز شوق نعره زنان در حریم باغ

گل هر زمان به مجلس نامحرمی دگر

شاهی، ز گریه سیل براین آب و گل مریز

کاین خانه پست میشود از شبنمی دگر