گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیر شاهی

باغ را باز مگر مژده گلریز آمد

که نسیم سحر از طرف چمن تیز آمد

توتیا رنگ غباری ز رهش پیدا شد

که صبا مشک فشان، غالیه آمیز آمد

نونو اسباب طرب ساخته کن، کاندر باغ

گل نوخاسته و سبزه نوخیز آمد

باز عشق توام از صبر جدایی فرمود

باز بیمار مرا نوبت پرهیز آمد

جام شاهی که ز خون جگرش پر کردند

خوار منگر، که زلال طرب‌انگیز آمد