خلق را دلها کباب از چشم پر خون منست
در جگر صد پاره از اشک جگر گون منست
خاک آن کو را بخون آبی زدم، لیکن هنوز
شرمسارم زانکه خاک او به از خون منست
مهر نگشادم جراحتنامه های سینه را
لیک عنوان درون احوال بیرون منست
کارم از تشویش عقل آمد بجان، ساقی کجاست؟
تا پی رندی روم، کان رسم و قانون منست
سنگ طفلان خورد شاهی سالها در کوی تو
تا ببازی یک رهش گفتی که: مجنون منست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باده در جامت مدام از اشک گلگون منست
غنچه ی لعل تو گویا تشنه ی خون منست
خرم آن محفل که عمدا گویم از لیلی سخن
هر که پرسد حال من گویی که مجنون منست
چهره ی زردم نموداریست از خون جگر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.