گنجور

 
شاهدی

دلا گر عشق مهروئی نداری

برو کز معرفت بوئی نداری

بیا ای سرو و بر چشمم بکن جا

کزین بهتر لب جویی نداری

برو ای ماه با رویش مزن لاف

که خال و چشم و ابرویی نداری

برو ای شاهدی و گوشه ای گیر

که چون او چشم جادویی نداری

مکش جانا به تندی شاهدی را

که چون او یار خوش خویی نداری

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
امیر شاهی

دلا از مردمی بویی نداری

اگر سودای دلجویی نداری

حرامت باد عمر، ار موسم گل

حریفی و لب جویی نداری

چو عنبر لاف زلفش تا کی ای مشک؟

[...]

هلالی جغتایی

چه سود از شکل؟ اگر خویی نداری

چه حاصل رنگ؟ اگر بویی نداری

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه