ای که با طرّه پرچین و شکست آمدهای
چشم بد دور، که آشفته و مست آمدهای
همچو گل رخت نیفکنده مکن عزم سفر
بنشین، چون بر ارباب نشست آمدهای
کردهای نسبت بالاش به طوبی، هیهات
برو ای خواجه، که با همت پست آمدهای
دامن چون تو نگاری ز کف آسان ندهم
که به خونابه بسیار به دست آمدهای
شاهی از عمر ابد یافتهای بهره، که تو
کشته آن دو لب بادهپرست آمدهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.