جان شد آواره و دل بهر تو افگار همان
سر در این کار شد و با تو سر و کار همان
هر کسی در پی کار و غم یاری و مرا
دل همان، درد همان، عهد همان، یار همان
بلبلان چمن آسوده به همرازی گل
در قفس ناله مرغان گرفتار همان
قصه ما و تو افسانه هر کوی شده
عشق را با دل سودا زده بازار همان
شاهی ار وصل بتان نیست، به هجران خوش باش
گل همانست در این باغچه و خار همان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمر در صبر شد و وعدۀ دیدار همان
سوخت دل در غم و با داغ گرفتار همان
کار من نیست بجز عشق بتان ورزیدن
شدم اندر سر این کار و مرا کار همان
جز خیالت نبود مونس و غمخوار دلم
[...]
صبح امید همانست و رخ یار همان
تار آن طره شبرنگ و شب تار همان
نیست چون هیچ تفاوت ز رقیبان با من
پیش تو یار همان باشد و اغیار همان
طی شد افسانه هر عاشق و معشوق، که بود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.