گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیر شاهی

ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم

آشفته دل ز فتنه زلفت، دماغ هم

یکشب، ز چهره مجلس ما را فروغ ده

تا شمع گوشه ای بنشیند، چراغ هم

سودای کویت از سر من میبرد برون

گلگشت بوستان و تماشای باغ هم

ویرانه ایست گلشن عیشم، که هیچگه

بلبل بدانطرف نپرد، بلکه زاغ هم

شاهی که بی فروغ رخت سوخت همچو شمع

دارد غم تو وز همه عالم فراغ هم