شمارهٔ ۵۱
جز تحفه جان عاشق درویش ندارد
جانا بستان زو که از این بیش ندارد
بیگانه شدم از همه خویشان به غم عشق
عاشق به جز از یار کس و خویش ندارد
رو اندش دنیا ز دل خویش برون کن
هر کس که چنین کرد بد اندیش ندارد
در باغ جهان یک گل بی خار ندیدم
وان نوش که دیدست که او نیش ندارد
هر تیر که آن ترک سوی شاهدی انداخت
او را سپری غیر جگر پیش ندارد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
تصاویر مرتبط در گنجینهٔ گنجور
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...