خوشا دلی که به مهر وی و نشانه اوست
خوشا سری که سرانجامش آستانه اوست
به کشتنم ز چه رو دم به دم بهانه کند
چو کشتنم به حقیقت در آن بهانه اوست
ترا چه زانکه دل از درد و داغ او پرشد
چو درد و داغ هم از او و خانه خانه اوست
چو لاله داغ وی از دل برون نخواهم کرد
که سر ز خاک چو بر دارم آن نشانه اوست
مشام روح باشعار شاهدی تر ساز
که آب روی سخن نظم عاشقانه اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.