گر او مراست هرچه بخواهم مرا بود
ملکی بدین صفت چو منی راکجا بود
با فقر وفاقه هیچ حسد نیست بر توام
گو هردو کون از آن تو واو مرا بود
در ملک آن فقیر که باشد غنی بعشق
مسکین شمر توانگر وسلطان گدا بود
باآب دیده زآتش شوقش بگور شو
تا خاک تیره را ز روانت صفا بود
مشهور زهد را نه ز بینایی دلست
گر طاعتی کند نظرش بر جزا بود
آن سرفراز دامن جانان کند بچنگ
کش آستین منع چو دست عطا بود
رنج تو هستی تو شد ار عافیت خوهی
با هستی تو عافیت اندر بلا بود
بر دشمنان بلشکر همت بزن که مار
دندان کند سلاح چو بی دست وپا بود
آنگه سزای قربت جانان شوی که تو
بی تو شوی وجای تو بیرون زجا بود
پیش از ممات هرکه فنا کرد نفس را
بعد از حیات مشربش آب بقا بود
عشاق روی دوست نباشند همچوسیف
نی دانه همچو کاه ونه گل چون گیا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان مفاهیم عشق، فقر، ثروت و ارزشهای معنوی پرداخته است. شاعر تأکید میکند که اگر کسی محبوبش را داشته باشد، هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد و فقر و ثروت نمیتواند مانع عشق باشد. همچنین، او بیان میکند که عشق به خدا و جانان بالاتر از هر چیز مادی است و زیباست. با اشاره به مشکلات و رنجها، او میگوید که عافیت و آسایش در وجود انسان نهفته است و باید از عشق و شوق به معشوق بهرهمند شد. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق واقعی کمک میکند تا انسان به بقا و حقیقت برسد.
هوش مصنوعی: اگر او (عشق یا معشوق) در اختیار من باشد، هر چه بخواهم از آنِ من خواهد بود. اما با این ویژگی که من دارم (خودخواهی)، دیگر چه کسی میتواند مثل من باشد؟
هوش مصنوعی: با فقر و نیازی که دارم، هیچ حسدی به تو ندارم. هرچند که هر دو جهان از آن توست، اما من تنها به تو وابسته هستم.
هوش مصنوعی: در سرزمین آن فقیر، کسی که ثروتمند است، به خاطر عشق به نیازمند، توانگر و سلطانی همچون گدا به شمار میآید.
هوش مصنوعی: با اشکهای خود از عشق او به خاکش برسان، تا اینکه روح تو بتواند به خاک تیره روح پاکی ببخشد.
هوش مصنوعی: مشهور است که زهد واقعی از بینایی دل ناشی میشود. اگر کسی به وسیله طاعت و عبادت، دیدگاهش به جزای اعمالش باشد، در حقیقت دلش بینا شده است.
هوش مصنوعی: آن معشوق آزاد و پرشکوه، دامن خود را به سمت عشق میکشد. وقتی که دست بخشش در کار باشد، نباید از منع و محدودیتها ترسید.
هوش مصنوعی: اگر تو در رنج و سختی هستی، بدان که خودت باعث این رنج هستی. اگر به دنبال آسایش و آرامش هستی، باید بفهمی که آسایش در دل مشکلات و سختیها نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: به دشمنان حمله کن و با اراده قوی به آنها ضربه بزن، زیرا وقتی که آنها بیدست و پا باشند، مانند مار هستند که دندانهای تیزشان را نمیتوانند به کار گیرند.
هوش مصنوعی: زمانی که به حقیقت جدایی از محبوب پی ببری و احساس کنی که بدون او در جایی نیستی، آن زمان سزاوار عشق و نزدیکی به او خواهی شد.
هوش مصنوعی: هر کسی قبل از مرگ، نفس خود را از خواستهها و گرفتاریها خالی کند، پس از زندگی حقیقی، زندگی باقی و پایدار خواهد داشت.
هوش مصنوعی: عاشقان نمیتوانند به زیبایی دوست دست یابند، همچنان که یوسف بر دانههای گیاه و کاه تسلط ندارد و مانند گل نمیتوانند به مانند گیاه زیبایی باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر سال عمر من به سر آید روا بود
اندی که سال عیش همیشه به جا بود
پایان عاشقی نه پدیدست تا ابد
پس سال و ماه و وقت در او از کجا بود
ای وای و حسرتا که اگر عشق یک نفس
[...]
جانا ، همه خطاب تو با من جفا بود
وز من جفات را همه پاسخ وفا بود
هرگز مباد با تو جفاکار روزگار
ور چه همیشه کار تو با من جفا بود
ای نزد من ز جان و دل من عزیز تر
[...]
مولی قوام دین که بر اقلیم حلّ و عقد
کلک گره گشای تو فرمان روا بود
تر گردد از حیای کفت ابر هر زمان
وین قطره ها کزو بچکد از حیا بود
با طبع تو مثل نتوان زد ز موج بحر
[...]
آنرا که چون تو لاله رخی در سرا بود
میلش به دیدن گل و سوسن چرا بود؟
سرو و سمن به قد تو مانند و روی تو
گر سرو با کلاه و سمن در قبا بود
در پای خود کشی به ستم هر دمی مرا
[...]
اقبال را بقا نبود دل بر او مبند
عمری که در غرور گذاری هبا بود
ور نیست باورت ز من اینک تو خود ببین
اقبال را چو قلب کنی لابقا بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.