هرآن نسیم که ازکوی یار برخیزد
زبوی اودل وجان را خمار برخیزد
دهند گردن تسلیم سروران جهان
بهر قلاده که از زلف یار برخیزد
اسیر عشق برند از قبیلهای عرب
چو چشم هندوی تو ترکوار برخیزد
اگر زحسنش مرخلق را خبر باشد
هزار عاشقش ازهر دیار برخیزد
چواو بدلبری اندر میانه بنشیند
هزار دلشده ازهر کنار برخیزد
بروز حشر ببینی که کشته شوقش
زخوابگاه عدم صد هزار برخیزد
میان حسن و رخش ازخطش غباری هست
چو چاره تا زمیان این غبار برخیزد
چو بافراقش بنشست سیف فرغانی
بود که ازره وصل انتظار برخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عظمت عشق و زیبایی میپردازد. شاعر بیان میکند که هر نسیم و بویی که از محبوب بوزد، دل و جان را سرشار از شوق میکند. تسلیم سروران جهان میشوند و عشق در قبیلههای عرب نفوذ میکند. اگر مردم از زیباییهای محبوب آگاه شوند، هزاران عاشق از هر جا به سمت او میآیند. چشمهای محبوب مانند جواهری درخشان است که دلها را به خود جذب میکند. در روز قیامت، کشتهشدگان عشق او از گورها برمیخیزند. در نهایت، شاعر به غباری اشاره میکند که بین زیبایی و رویکرد محبوب وجود دارد و انتظار دارد تا رفع این غبار صورت گیرد و از درد فراق محبوب رهایی یابد.
هوش مصنوعی: هر نسیمی که از طرف خانه محبوب بوزد، بوی او دل و جان را سرشار از شگفتی و سرمستی میکند.
هوش مصنوعی: افراد در برابر فرمانداران و بزرگان دنیا خود را تسلیم میکنند، چرا که برای یک گردنبند زیبا که از موی محبوب بیرون آمده باشد، حاضرند هر چیزی را فدای آن کنند.
هوش مصنوعی: عشاق مانند قبیلههای عرب تحت تأثیر عشق قرار میگیرند، مانند اینکه وقتی چشمان زیبا و جذاب تو باز میشود، به سرعت همهچیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اگر مردم از زیبایی او باخبر شوند، هزاران عاشق از هر گوشه و کنار به سمت او خواهند آمد.
هوش مصنوعی: وقتی او با زیباییاش در میانه نشسته است، هزاران دل از همهجا برای دیدن او برمیخیزند.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، افرادی که به خاطر عشق و شوقی عمیق از خواب عدم برمیخیزند، به قدری زیاد خواهند بود که شمارشان به صد هزار میرسد.
هوش مصنوعی: در میان زیبایی و چهرهاش، غباری وجود دارد. چاره این است که از میان این غبار چیزی به وجود بیاید و او را نمایان کند.
هوش مصنوعی: زمانی که سیف فرغانی از دوری معشوقش نشسته بود، در دلش امیدی به وصل و دیدار او قوت میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نسیم صبحدم از مرغزار برخیزد
هزار زاری از مرغِ زار برخیزد
به رنگ و بوی تو گر بشکفد گل صدبرگ
هزار ناله ز جان هزار برخیزد
چنان به دیده درآمد خیال نرگس مست
[...]
جفا کشی که ز بزم تو خوار برخیزد
مرا ببیند و امّیداوار برخیزد
قیاس رشک ازین کن که نیم کشته هجر
ز بزم وصل تو بیاختیار برخیزد
گذشتنت ندهد شوق را چنان تسکین
[...]
نگه ز دیده من اشکبار برخیزد
نفس ز سینه من زخمدار برخیزد
هزار میکده خون حلال می باید
که نرگس تو ز خواب خمار برخیزد
بر آبگینه من گرد راه افشاند
[...]
به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد
نشان عافیت از روزگار برخیزد
ز شوق تیر نگنجند آهوان در پوست
به عزم صید چو آن شهسوار برخیزد
اگر به مرده صد ساله بگذری ز لحد
[...]
چو از کنار من آن غمگسار برخیزد
غمی به قصد من از هر کنار برخیزد
هجوم رشک مرا بین که بر گذرگاهش
ز دیده آب زنم تا غبار برخیزد
ز رفتن تو به یاد آورم چو طوفانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.