... هوای دژم را نکو گشت حال

به صد رنگ سیمرغ زربن کلاه

بزد تیر در چشم اسفند ماه ...

... هندوان تیر وکمان برداشتند

چون پرید از آشیان سیمرغ روز

از پی اش زاغان فغان برداشتند ...

... هر که بعد از کنت کنز احببت را مستحضر است

هر که چون سیمرغ بر قاب سعادت اوج یافت

مرغ جانش را همان بال محبت شهپر است ...

... هر که بعد از کنت کنز احببت را مستحضر است

هر که چون سیمرغ بر قاب سعادت اوج یافت

مرغ جانش را همان بال محبت شهپر است ...

... خواهی بقاف قرب رسی از تمام خلق

سیمرغ وار در پس قاف حجاب باش

تا کی روی بمدرسه از بهر قیل و قال ...

... کجایی ای دل خرسند در تمام جهان

تویی که گوی ز سیمرغ و کیمیا بردی

صغیر بار بمنزل تو را رسید آندم ...

... پور دلیر چون پسر زال زر نداشت

سیمرغ قاف دولتش از همت بلند

کی قاف تا به قاف جهان زیر پر نداشت ...

... گر یک سر آبست صد سرابست

سیمرغ که هرگز بدام نیاد

در دام زمانه کم از ذبابست ...

آنکس که چو سیمرغ بی نشان است

از رهزن ایام در امان است ...

... همچو طاوس بگلزار حقیقت شو

همچو سیمرغ سوی قاف ارادت پر

کشته حرص نیاورد بر تقوی ...

... نخجیرگاه ها و کمان ها و تیرهاست

سیمرغ را نه بیهده در قاف مسکن است

با طعمه ای ز جوی و جری اکتفا کنید ...

... چه امیری که به عشق تو اسیر آمده است

چون فرستاده سیمرغ به سهراب دلیر

نوشداروست ولی حیف که دیر آمده است ...

... سلامت آن سوی قاف است و آزادی در آن وادی

نشان منزل سیمرغ از شاهین شکاران پرس

به چشم مدعی جانان جمال خویش ننماید ...

... من دیوانه به زنجیر و به زندان گویم

آنچه گوید به صلایی خفه سیمرغ از قاف

سیم واخوانم و با صوت و صدا آن گویم ...

... ناقوس دیر را جرس کاروان مگیر

سیمرغ را مقایسه با قوش می کنی

با شیر از گوزن حکایت کنند و میش ...

... ددیم قیتر سال عالمه بو سسی

سنده یاخشی سیمرغ ایتدون مگسی

سان که قاناد وردون یله نسیمه ...