ای دل به ساز عرش اگر گوش میکنی
از ساکنان فرش فراموش میکنی
گر نای زهره بشنوی ای دل به گوش هوش
آفاق را به زمزمه مدهوش میکنی
شب کز نهیب شیر فلک خفتهای خراب
خواب سحر حواله به خرگوش میکنی
چون زلف سایه پنجه درافکن به ماهتاب
گر خواب خود مشوش و مغشوش میکنی
بر ابر پاره گوشهٔ ابروی ماه بین
گر خود هوای زلف و بناگوش میکنی
عشق مجاز غنچه عشق حقیقت است
گل گو شکفته باش اگر بوش میکنی
از من خدای را غزل عاشقی مخواه
کز پیریم چو طفل قلمدوش میکنی
زین اخگر نهفته دمیدن خدای را
بس اخگر شکفته که خاموش میکنی
ناقوس دیر را جرس کاروان مگیر
سیمرغ را مقایسه با قوش میکنی
با شیر از گوزن حکایت کنند و میش
خود کیست گربه تا سخن از موش میکنی
من شاه کشور ادب و شرم و عفتم
با من کدام دست در آغوش میکنی
پیرانهسر مشاهده خط شاهدان
نیش ندامتی است که خود نوش میکنی
من خود خطا به توبه بپوشم تو هم بیا
گر توبه با خدای خطا پوش میکنی
گو جام باده جوش محبت چرا زند
ترکانه یاد خون سیاووش میکنی
دنیا خود از دریچه عبرت عزیز ماست
زین خاک و شیشه آینه هوش میکنی
با شعر سایه چند چو خمیازههای صبح
ما را خمار خمر شب دوش میکنی
تهران بیصبا ثمرش چیست شهریار
نیما نرفته گر سفر یوش میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و زیباییهای زندگی اشاره میکند و به دل، گوش دادن به نغمههای آسمانی و فراموشی زندگی مادی را توصیه میکند. او دربارهٔ خواب و بیداری، عشق حقیقی و مجازی، و توبه به تفکر میپردازد و نقش انسان در ارتباط با خدا و عشق را بررسی میکند. همچنین به اهمیت عبرتآموزی از دنیا و تأمل در زیباییها و مشکلات اشاره میکند. در نهایت، شاعر با اشاره به تهران و زندگی شهری، از چالشهای زندگی معاصر سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر به نغمههای آسمانی گوش میدهی، از زندگی و مشکلات دنیوی غافل میشوی.
هوش مصنوعی: اگر به صدای زهره گوش دهی، ای دل، میتوانی آسمانها را با زمزمهات به وجد بیاوری.
هوش مصنوعی: شب به خاطر قدرت و عظمت آسمان به حالت خواب رفته است و تو در این اوضاع، خواب صبح را به خرگوش حواله میدهی. یعنی در چنین زمانی، تو آرامش و خواب صبح را به موجودی کوچک و بیخیال میسپاری.
هوش مصنوعی: وقتی که زلفت مانند سایه بر چهره آفتاب میافتد، خواب تو را آشفته و ناآرام میکند.
هوش مصنوعی: در آسمان، قطعهای از ابر را ببین که شبیه ابروی ماه است. اگر بخواهی میتوانی به زلف و گوشهٔ فریبای او فکر کنی.
هوش مصنوعی: عشق در واقعیت شبیه گل است که در دل یک غنچه پنهان شده. عشق مجازی فقط ظاهر عشق را نشان میدهد. اگر میخواهی واقعیّت عشق را درک کنی، باید به سراغ آن بروی و بگذاری که شکوفا شود، حتی اگر بویی از آن احساس نکنی.
هوش مصنوعی: از من انتظار نداشته باش که درباره عشق شعری بسرایم، زیرا که با پیری و کهولت، مانند کودکی که خود را در آغوش میگیرد، احساس ناتوانی دارم.
هوش مصنوعی: از این آتش پنهان، خداوند در حال دمیدن است و بس آتشهایی که به روشنایی درآمدهاند، تو آنها را خاموش میکنی.
هوش مصنوعی: ناگهان صدای ناقوس کلیسا را نشنو و به صداي جرس کاروان توجه کن، چرا که تو سیمرغ را با پرندهای معمولی مقایسه میکنی.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در اینجا، صحبت از این است که نمیتوان با قدرت و ویژگیهای بزرگ (شیر و گوزن) درباره مسائلی کوچک و بیاهمیت (موش) صحبت کرد. افراد باید توجه داشته باشند که هر موضوعی باید با توجه به اهمیت و ماهیت خود مورد بحث قرار گیرد. در واقع، هر اصلی باید به اصل خود پرداخته شود تا نتیجهگیری مناسبی داشته باشیم.
هوش مصنوعی: من بزرگترین و محترمترین فرد در زمینه ادب و شرافت هستم، حالا با کدام دست میخواهی به من نزدیک شوی؟
هوش مصنوعی: در سن بالا و با تجربه، نظارت بر رفتار و خطاهای دیگران، موجب پشیمانی و ناراحتی میشود، در حالی که خود نیز درگیر اشتباهاتت هستی و آنها را تحمل میکنی.
هوش مصنوعی: من خودم اشتباهاتم را با توبه پنهان میکنم، تو هم بیایید، اگر توبهات را با خداوند که بخشنده خطاهاست، بپوشانی.
هوش مصنوعی: چرا به یاد خون سیاوش، با عشق و محبت از جام بادهای مینوشی که شوق و شور در آن نهفته است؟
هوش مصنوعی: دنیا به عنوان یک منبع عبرت و یادآوری مهم برای ماست. تو باید از این زندگی مادی و ظاهری، آینهای برای درک عمیقتر بسازی.
هوش مصنوعی: به واسطه شعر زیبای تو، حال و هوای ما شبیه حال کسالت صبح است و تو با یادآوری شب گذشته، ما را بیشتر در این حال فرو میبری.
هوش مصنوعی: تهران بدون نسیم و لطافت چه ثمری دارد؟ شهری چون نیما، اگر به سفر یوش (دهی زیبا و دلنشین) نرود، چه فایدهای دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هر قصه مینیوشی و در گوش میکنی
پیمان ما چه شد که فراموش میکنی؟
این سخت گفتنت همه با من ز بهر چیست؟
چون من در آتشم تو چرا جوش میکنی؟
بر دشمنان خود نپسندد کس این که تو
[...]
ناگاه اگر ز ما سخنی گوش میکنی
یک لحظه ناگذشته، فراموش میکنی
گویی به دیگران سخن، اما چو من رسم
تا نشنوم حدیث تو، خاموش میکنی
یک روز هم به مجلس ما چهره برفروز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.