بلبل عشقم و از آن گل خندان گویم
سخن از آن گل خندان به سخندان گویم
غزل آموز غزالانم و با نای شبان
غزل خود به غزالان غزلخوان گویم
شعر من شرح پریشانی زلفی است شگفت
که پریشان کندم گر نه پریشان گویم
معجزم بین که به توفان خزانی خونین
بلبلی مست گلم وین همه دستان گویم
آنچه فرزانه به آزادی و زنهار نگفت
من دیوانه به زنجیر و به زندان گویم
آنچه گوید به صلایی خفه سیمرغ از قاف
سیم واخوانم و با صوت و صدا، آن گویم
گرچه خاکسترم و مصلحتم خاموشی است
آتش افروزم و شرح شب هجران گویم
گله زلف تو با کوکبه شبنم اشک
کو بهاری که به گوش گل و ریحان گویم
با تب مُحرقه عمری همه هذیان گفتم
تا چه بیدغدغه هم با شب بحران گویم
آفرینش نه چنان دفتر و دیوان لُغز
که به آزادی از این دفتر و دیوان گویم
شهریارا تو عجب خضر رهی چون حافظ
که من تشنه هم از چشمه حیوان گویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و احساسات شاعر نسبت به محبوب و طبیعت است. شاعر خود را به بلبل تشبیه کرده که درباره گل خندان سخن میگوید و از غزلهایش به عنوان آموزگار عشق یاد میکند. او از پیچیدگی و پریشانی زلف محبوبش صحبت میکند و به معجزههای درونیاش اشاره میکند. شاعر به زنجیر و زندان بودن خود اشاره دارد و میگوید که در حالی که فرزانهها سکوت میکنند، او به صدا میآید و از آتش عشق و درد فراق میگوید. در نهایت، او از زیباییهای طبیعت و عشق در زندگی یاد میکند و خود را در جایگاه یک عاشق واقعی قرار میدهد.
هوش مصنوعی: من بلبل عشق هستم و از گل معطر و خوشبو صحبت میکنم، تمام لذتی که از آن گل میبرم را با دیگران در میان میگذارم.
هوش مصنوعی: من به هنر غزل سرایی آموختهام و با نای شبان، اشعارم را برای غزالان عاشق میخوانم.
هوش مصنوعی: شعر من بیانگر آشفتهگی و پیچیدگی مویی است عجیب که اگر نگویید به چه شکل آشفتهام، خودم به وفور از آن صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: به زودی در یک طوفان خزان، در حالی که به حالت مستی اشعار عاشقانه میسرایم و گل همیشه در حال شکفتن من هستم، معجزهای را شاهد خواهی بود.
هوش مصنوعی: آنچه حکیم و خردمند در مورد آزادی و احتیاط بیان نکرد، من که دیوانهام، با زنجیر و در زندان بیان میکنم.
هوش مصنوعی: من هر چیزی را که سیمرغ در حال پُرواز به من بگوید، با صدای بلند و واضح بیان میکنم.
هوش مصنوعی: با اینکه به نظر میرسد که نابود شدهام و هیچ راهی برای ابراز خود ندارم، اما همچنان آتش درونم را شعلهور میکنم و احساس دلتنگیام را بازگو میکنم.
هوش مصنوعی: زلفهای تو با زیبایی و لطافتی شبیه شبنم اشک در بهاری است که میخواهم آن را برای گلها و ریحانها بگویم.
هوش مصنوعی: من در طول عمرم با عشق و اشتیاقی سوزان، مدام در حال گفتگو و خیال بافی بودم، تا اینکه بیهیچ نگرانی و اضطرابی، با شبهای دشواری به آرامی صحبت کنم.
هوش مصنوعی: آفریدن چیزی نیست که به سادگی بتوان در موردش با آزادی و بیمحتوا صحبت کرد.
هوش مصنوعی: شهریارا، تو مانند خضر (پیامبر) هستی که در راه زندگی راهنمایی میکنی، همانند حافظ. من حتی زمانی که تشنهام، از چشمهی شیرین زندگی سخن میگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.