... غرق آبی آب می جویی ز آب

قطره و موج و حباب و بحر و جو

هر یکی را گر بیابی آب جو ...

... آن یکی باشد یکی نی صد هزار

قطره و موج و حباب و جو نگر

عین این دریای ما نیکو نگر ...

... قطره دریاست چون به دریا شد

قطر و بحر و موج و جو آبند

عین ما را به عین ما یابند

نقد گنجینه ای قدم ماییم

گرچه موجیم عین دریاییم

آب در هر قدح که جا گیرد ...

... خوش حیاتی هر آینه بیند

موج و آب و حباب را دریاب

نظری کن به بحر و جو در آب ...

... غرق دریای بیکران ماییم

گرچه موجیم عین دریاییم

نور او را به نور او می بین ...

... غیر او نیست این سخن دریاب

بحر و موج و حباب دریابش

در همه عین آب دریابش ...

... جز از او هست و بود باشد نه

قطره و موج و بحر و جو آبند

عین ما را به عین ما یابند ...

... بی تعین یکی تواند بود

به وجودند این و آن موجود

بی وجود ای عزیز نتوان بود

هر چه موجود بود از اشیا

همه باشند مظهر اسما

از مسمی تو اسم را می جو

موج و دریا به عین ما می جو

اسم و عین است و روح و جسم چهار ...

... گوهر از خود بجو که تو اویی

موج و بحر و حباب و جویی تو

عین ما را بجو که اویی تو ...

... نماند ز توحید الا سخن

اگر موج بسیار دریا یکی است

من و تو دو اسم و مسما یکی است ...

... این و آن آبرو ز ما یابند

قطره و بحر و موج و جوهر چار

جمله آبند نزد ما ناچار ...

دیدیم خیال موج و دریا

نقشی است بر آب دیده ما ...

... انساب همه از او فرو خوان

بحر است و حباب و موج و جو چار

هر چار یکی بود به ناچار ...

... محب را غیر محبوبش نخوانی

اگر دریا وگر موج و حباب است

به نزد ما هه جام شراب است ...

... سر به پای خم می بنهاده ام

موج و دریا نزد ما باشد یکی

هر دو یک آبند آن یک بی شکی ...

... این چنین می شادی رندان بنوش

قطره و موج و حباب از ما بجو

یک حقیقت از همه اشیا بجو ...

... ساقی و حریف و جام می جمله وی است

دریا و حباب و موج آبست بر ما

خود جام حباب خالی از آب کی است

... دریاب بیان ما که سریست عظیم

موج است و حباب نزد ما هر دو یکی

بگذر ز دویی یکی مسازش به دو نیم

... وز نور ظهور نیک بینا شده ایم

ما موج و حباب و قطره بودیم ولی

جمع آمده ایم و جمله دریا شده ایم

همه مستهلکند موج و حباب

نظری کن به چشم ما در آب ...

همه مستهلکند موج و حباب

نظری کن به چشم ما دریاب ...

... ور یکی خوانی بخوان کان قول ماست

از حباب و موج و دریا آب جو

غیر آبی در نظر دیگر که است

... ور یکی خوانی بخوان کان قول ماست

از حباب و موج و دریا آب جو

غیر آبی در نظر دیگر کجاست

... تا نرسی به ما چو ما عارف ما کجا شوی

موج و حباب را بمان آب چو تشنگان بجو

تا که به عین ما چو ما واصل عین ما شوی