گنجور

 
۱۲۶۱

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۸ - رفتن رام بدیدن ستیچن زاهد و پرسیدن خبر ستارهٔ سهیل

 

... که باشد با نسب با او برابر

برادر نیز همتای سهیل است

وزانجا بیشتر جای سهیل است ...

ملا مسیح
 
۱۲۶۲

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۰ - رخصت شدن رام از سهیل زاهد

 

... هوای صید بس کاندر سرش بود

برادر پاس بان دلبرش بود

ز بس ت أکید حفظش ساخت دیگر

جت ایو را مددگار برادر

سحرگاهی به زیر سایۀ پر

نشسته رام و سیتا و برادر

بریکه خواهر عفریت لنکا ...

... کزان لچمن چو آتش تافت از خشم

به فرمان برادر شد سزا کوش

برید آن ناسزا را بینی و گوش ...

... گریزان رفت لرزان سوی مسکن

به پیش خر برادر کرد فریاد

به دیوان گفت داد از آدمیزاد ...

ملا مسیح
 
۱۲۶۳

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۲ - داد خواه شدن سرب نکا پیش راون در شهر لنکا

 

... ز گوش و بینی خواهر اثر نیست

چرا گوش برادر را خبر نیست

نیاندیشد چرا تدبیر راون ...

... نمی شد گر بدی تدبیر تو خوب

برادر گشته خواهر خوار و معیوب

وگر در عیش و عشرت داشتی هوش ...

ملا مسیح
 
۱۲۶۴

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۴ - آمدن راون در منزل ماریچ دیو و منع کردن ماریچ راون را از دشمنی رام

 

... که با مهرست حسنش دوش بر دوش

مرا کین برادر هست با رام

همی خواهم نماند زو دگر نام ...

ملا مسیح
 
۱۲۶۵

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۵ - برآمدن سیتا برای گل چیدن و دیدن او آهوی زرین را و فرستادن رام را برای شکار آهوی زرین

 

... تعجب دید رام از آهوی زر

سخن را کرد رو سوی برادر

به صحرا هیچ آهو زین نمط نیست ...

ملا مسیح
 
۱۲۶۶

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۶ - رفتن رام به شکار آهو و فرستادن سیتا، لچمن را برای خبر رام خواه ناخواه

 

... نمی سوزد دل سنگین تو چون

مگر زان نیست مهرت با برادر

که هستی زاده از بیگانه مادر ...

ملا مسیح
 
۱۲۶۷

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۹ - برگشتن رام از شکار و دیدن او در راه لچمن را و خبردار شدن از حال و بیتاب شدن رام و جستجو کردن لچمن سیتا را

 

... نمی دانم چه باشد حال سیتا

به گفت و گوی سیتا با برادر

تمامی قصه لچمن گفت از سر ...

... ز بد حالی چو چشمش گشت مضطر

برادر گفت کای جان برادر

مشو یکبارگی غمگین سراپا ...

... برای جست و جوی آن سمن بر

دلاسا داده راهی شد برادر

نخست از کوه جست احوال او باز ...

ملا مسیح
 
۱۲۶۸

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۰ - دیدن رام جتایو کرگس را و خبر یافتن از سیتا

 

... عقیقی گشته سنگ از وی به غازه

برادر را سلاح و بیرق و خون

بدیده خون ز دیده راند بیرون ...

ملا مسیح
 
۱۲۶۹

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۱ - دیدن رام نقش پای راون و نقش پای سیتا را

 

در آن نزدیک نقش پای ده سر

نموده رام دل خ ون را برادر

قریب نقش پایش دید از دور ...

... زبانش دوست گویان ماند خاموش

سرش بگرفت بر زانو برادر

به رویش زد گلاب اشک پرور ...

ملا مسیح
 
۱۲۷۰

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۳ - روان شدن رام خبر گرفتن سیتا را و ملاقات شدن با کیندها دیو و یافتن خبر سیتا

 

... پی تدبیر دفعش آن نکو مرد

نخستین با برادر مشورت کرد

که ای لچمن مشو بر جنگ سرگرم ...

... به کین خصم هم چون بخت برگشت

به جنگش متف ق شد با برادر

هدف کردنش از تیر جگر در ...

ملا مسیح
 
۱۲۷۱

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۸ - آمدن رام بالای قلعۀ کوه و ملاقات کردن با سگریو به میانجی هنومنت

 

... خبر بردند بر سگریو میمون

برادر بال با او بود دشمن

هلاکش را همی انگیختی فن ...

... ز دستت اهرمن بربود دلبر

مرا شد اهرمن بال برادر

اگر داد من از دشمن ستانی ...

... ز تقریر سخن چون شد مقرر

که قتل بال می خواهد برادر

سخن مشرو ح پرسید آن جهانجو ...

ملا مسیح
 
۱۲۷۲

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۹ - گفتن سگریو حقیقت منازعت بال را با رام

 

... برآمد بال بهر جنگش از غار

ز دلسوزی به همراه برادر

بسان سایه می رفتم برابر ...

... به غارم دخمه همچون مرده کردی

به عذر استاده گفتم کای برادر

ترا سوگند حق شیر مادر ...

ملا مسیح
 
۱۲۷۳

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۰ - بیان کردن سگریو زور بال را

 

... به تیری کار او را سازد اتمام

به غار بال نعره زد برادر

بر آمد بال چون شیر دلاور

برادر تاخته بر قصد جانش

به مشتی بال پر خون شد دهانش

ز مشت او برادر رفت از کار

به سرعت باز در شد بال در غار ...

... تو اکنون زین عداوت دل بپرداز

برادر را شریک ملک خود ساز

و یا ترک وطن یکچند بنمای ...

... چو راضی گردد از ایث ار گوهر

تو هم رو خدمتش کن چون برادر

ازین هر سه سخن باید یکی کرد ...

ملا مسیح
 
۱۲۷۴

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۱ - کشته شدن بال از دست رام و راضی شدن سگریو و انگد و رام

 

... به کین چون اره دندان تیز کرده

به خونریزی برادر ریز کرده

به ناگه از کمین زد ناوک رام ...

... وگر گویی ستیزه وحشت افز ود

مرا خود با برادر دشمنی بود

چنان دانم کزین ظلم آشکارا ...

... ترا بایست بهر جنگ ده سر

ز من جستن مدد نی از برادر

چه جای جنگ و نیرو با چنین دیو ...

... که این وحشی به آدم میدهد پند

زن کهتر برادر هست دختر

ترا با او زنا کردن چه در خور ...

... وگرنه دم به خود خاموش مانی

دم آخر همی گفت ای برادر

ز من خوشنود باشی روز محشر ...

ملا مسیح
 
۱۲۷۵

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۳ - در صفت ماهتابی

 

... جهان غوطه زده در موج سیماب

برادر خواند مانا مهر مه را

بدل کردند زان با همه کله را ...

... زمین سیمین چو صحرا گاه محشر

ز غم بیتاب دل رام و برادر

که بی آن ماهروی سرو قامت ...

... که می سوزم به آب زندگانی

در آن بی طاقتی گفت ای برادر

که دل بر جا نماند و هوش در سر ...

ملا مسیح
 
۱۲۷۶

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۷ - ملاقات با سنپات کرگس و همراه دادن پسر خود را به سپارش رام

 

... بگو حال جتایو با من از سر

که چون جان داد دور از من برادر

هنون آن سرگذشت غیرت آموز ...

... به زاری گفت گر گس کای وفا جو

برادر بود با من خود جتایو

من و او از هوا روزی به پرواز ...

... شد از عمرم هزار و چارصد سال

درین مدت ز حال آن برادر

نشد معلوم این مهجور غمخو ر ...

ملا مسیح
 
۱۲۷۷

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۶ - جنگ کردن پسر راون با هنونت و کشته شدن او به دست هنونت

 

... خبرداری که در میدان میمون

برادر کشته افتاده است در خون

گشاید گرچه از شفقت پدر را ...

ملا مسیح
 
۱۲۷۸

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۱ - فرستادن راون سک و سارن دیوان را به جاسوسی لشکر رام و حقیقت شنیدن لشکر رام را از آن جاسوس و قلعه بندی کردن راون

 

... که مستغنی است خورشد از ستودن

برادر بازوی او هست لچمن

چنانکه بود بازویت ببیکن ...

... پس آن گه رام افسر راون زر

گرفت و داد در دست برادر

که چون دادیم ملک راون و تخت ...

ملا مسیح
 
۱۲۷۹

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۹ - هراسان نشدن ببیکن و رضای رخصت دادن سپاه را

 

... چو لختی باز آمد رام مدهوش

برادر را فتاده دید و خاموش

نه خود لچمن بدانسان بود خسته ...

ملا مسیح
 
۱۲۸۰

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۱ - جنگ شدن لچمن به اندرجیت و کشته شدن اندرجیت از دست لچمن

 

به لچمن گفت با گردان لشکر

که هان وقت است بشتاب ای برادر

به دشمن تاز و فرصت بر غنیمت ...

... سرش را پیش پای رام انداخت

ببوسیده سر و دستش برادر

سران هم آفرین کردن یکسر

ملا مسیح
 
 
۱
۶۲
۶۳
۶۴
۶۵
۶۶
۹۵