گنجور

 
۱۰۵۲۱

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

... مفتی صلاح آیین از درازگوشان است

خرقه دوش را بار است رهن باده کن زاهد

غنچه در گلستان ها از سبو به دوشان است ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۲۲

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹

 

... بر هم نزنم چشم به شبهای جدایی

صد شیشه ز پرگاله دل بر مژه بار است

گل می کند از شرم نهان دست نگاربن ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۲۳

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

... شکوفه رفت و قلندروش این کنایت گفت

که برگ تا نفشانند بار نتوان بست

دمی ست نوبت ما بی بضاعتان ساقی ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۲۴

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸

 

... خاکم آن روزکه درمیکده خواهد شد خشت

بار دیگر کندش کاتب اقبال رقم

هر چه بر صفحه ما خامه تقدیر نوشت ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۲۵

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

... شادیم که گریه های مستی

بر خاطر ما غبار نگذاشت

آن سبزه خط و آن بناگوش ...

... داغ دل خسته را به مرهم

آن طره مشک بار نگذاشت

بر دوش و برم ردای تقوی ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۲۶

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸

 

... بر خاک درت پاره دل ریخت سرشکم

در کوی تو این قافله بار سفر انداخت

همچون جرس افسانه فروش است خروشم ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۲۷

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵

 

... موسی صفت ز آتش غیرت نمی روم

در سایه نهالی اگر شعله بار نیست

مانع نمی شود کف بی مایه سیل را ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۲۸

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲

 

... غربال صفت عرصه ی گیتی همه چاه است

غم بار گشاید چو به سر وقت من آید

در ره گذرد هر که دلم قافله گاه است ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۲۹

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹

 

... حالی شده سرمست مرا بس که تغافل

یک بار نپرسید ز حالم که چه حال است

هجرانگل حرمان حجاب نظر توست ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۳۰

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳

 

... ای چشم تماشای دو عالم نگرانت

خم شد قدم از بار دل خود نه ز پیری

یارب نکشد بار دل پیر و جوانت

ترسم که رسایی نکند پایه بختم ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۳۱

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

بار ستم یار گران است و گران نیست

جانبازی عشاق زیان است و زیان نیست ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۳۲

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹

 

... فردا چه بود حال چو کارت به خود افتد

بار تو دو روزی ست که بر دوش زمین است

دلها چو صدف بسته میان دایگیش را ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۳۳

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰

 

... دارد به رهت در نظرم عزت مژگان

خاری که سر از دیده خونبار کشیده ست

باری به گران سنگی عشق تو ندیدم

عمری ست که دوش دلم این بار کشیده ست

طرار سر زلف سیاه تو عجب نیست ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۳۴

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

تن سختی کشم نزار دل است

کمر کوه زیر بار دل است

دل از آن طره در پریشانی است ...

... می گدازد چو رشته گوهر

ناتوانی که زیر بار دل است

ز دم آیینه پاس دار حزین

نفس پاک هم غبار دل است

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۳۵

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶

 

... نیفشانی حزین تخم امیدی

که بار آرد پشیمانی درین کاخ

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۳۶

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲

 

طرب ای دل که یار می آید

گل عشرت به بار می آید

چو گل آشفته کن گریبان را ...

... هر کجا ذلتی ست در عالم

بر سر اعتبار می آید

عشق معراج سربلندی هاست ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۳۷

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۸

 

نالم به اثر گر غم او یار نباشد

گریم به نمک دیده چو خونبار نباشد

بخرام به بالین من ای آینه سیما

دارم نفسی کآینه را بار نباشد

لب می مکم از چاشنی درد ببینید ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۳۸

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۸

 

... از قافله اشک سبک خیزتری نیست

این گرم روان بار به دلها نگذارند

از پای دل خویش بکش خار علایق ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۳۹

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵

 

... رهروان زابله آبی به خس و خار زدند

عید دیدار مبارک به جگر سوختگان

که عجب نقشی از آن روی عرق بار زدند

شد چو پیراهن فانوس فروزان به نظر

آستینی که به مژگان شرر بار زدند

خال مشکین تو را زد چو رقم کلک قضا ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۴۰

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۰

 

... عبث بر دوش آزادی کشیدم رخت هستی را

ندانستم که بار زندگانی منتی دارد

خیال نرگسش پیمانه پیما بود در خوابم ...

حزین لاهیجی
 
 
۱
۵۲۵
۵۲۶
۵۲۷
۵۲۸
۵۲۹
۶۵۵