گنجور

 
حزین لاهیجی

حیرانی من محرم آن روی چو ماه است

این دیده چراغی ست که بی دود سیاه است

رونق ده حسن است فراوانی عاشق

آرایش رخساره ی شه، گرد سپاه است

دل خانه تهی کرده ز خود، تا تو درآیی

چون حلقه ی در، دیده ی ما چشم به راه است

شاید که اثر شانه زند، زلف اجابت

تا پارهٔ دل در شکن طرهٔ آه است

تهمت به اجل بسته عبث مفتی ملت

بر محضر جانبازی ما عشق گواه است

صیاد مرا دیده ی من حلقه ی دامی ست

مژگان تماشا نگهان، مهر گیاه است

جایی که دهد پیر مغان جام صبوحی

عذریست تو را توبه، که بدتر ز گناه است

در دامن عزلت بشکن پای طلب را

غربال صفت عرصه ی گیتی همه چاه است

غم بار گشاید چو به سر وقت من آید

در ره گذرد هر که، دلم قافله گاه است

تلخی کش پیمانه ی مرد افکن عمرم

هر مو به تن خستهٔ من مار سیاه است

چون شمع دل و دیده کدام است حزین را

چشم و دل عاشق همه اشک و همه آه است

 
 
 
قطران تبریزی

تا ماه مرا رفتن با خیل و سپاه است

هر روز مرا دل بره و دیده براه است

پر گرد سپاه است دو رخسار من از غم

تا بر گل رخساره او گرد سپاه است

چون زلف درازش غم هجرانش دراز است

[...]

صوفی محمد هروی

امروز مرا فرقت آن روی چو ماه است

در هجر ندانم که در آفاق چه ماه است

از خلق نخواهم که کنم درد تو پنهان

اما چه کنم این دو رخ زرد گواه است

گوید که مکش آه، مرا آه چه سازد

[...]

اهلی شیرازی

چشم همه را بر گل روی تو نگاه است

انصاف بده دیده مارا چه گناه است

طوبی چکنم من که خرابم ز قد تو

سرو تو مگر کمتر از آن شاخ گیاه است

مگذر ز وداع من بیمار که امروز

[...]

صائب تبریزی

روزم سیه از پرتو آن چشم سیاه است

کز چین جبین سلسله جنبان نگاه است

خمیازه گل وقت سحر بی سببی نیست

غفلت نکنم، در خم آن طرف کلاه است

بر داغ سیه روزی عشاق ببخشای

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

امشب که ز بختم به سوی بزم تو راه است

چون شمع، سراپای تنم وقف نگاه است

بی ابروی او بس که شب عید ملولم

در دیده هلالم چو پر زاغ سیاه است

جز نرمی خویشم ز کسی نیست حمایت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه