قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴ - در ستایش نظام الدوله حسین خان و به تهنیت تمثال همایون
... مهر می خواندم ترا گر مهر بودی تاجدار
چرخ بودی چرخ اگر بر خاک می گشتی مقیم
عرش بودی عرش اگر بر فرش می جستی قرار ...
... زیر دست چاکران شاه ماه و آفتاب
زیر دست آفتاب و ماه چرخ و روزگار
یک دو صف باترک زین چار میر ملک جم
کهترین سؤباز شاهنشاه صاحب اختیار
روزگار و چرخ و مهر و ماه آری کیستند
تا شوند از قدر با سرباز خسرو همقطار ...
... شهر بی آشوب گشت از بخت شاه بختیار
تا به دهر اندر حصار ملک گیتی هست چرخ
حزم شه چون چرخ بادا ملک گیتی را حصار
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۵ - در تهنیت تشریف پادشاهی و مدح علیخان والی گوید
... عقل گفتا غافلی کاو بحر دارد در جوار
ماه آن چرخی کش آمد عرش اعظم زیردست
شبل آن شیری که بود از شیرخواری شیرخوار ...
... تا جهان باقیست شاهنشه جهانبان باد و تو
زیر ظل رحمتش ساکن چو چرخ و روزگار
طبع قاآنی بآ نی این سخنها آفرید ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷ - در ستایش امیربهرام صولت معتمدالدوله منوچهرخان فرماید
... خور جای خار روید از خاک شوره زار
یک ناامید در همه گیتی ندیده چرخ
کاو را نکرده فضل عمیمش امیدوار ...
... جز آنکه خاک گردد و خاکش شود غبار
ای بر زمین طاعت تو چرخ را سجود
وی در نگین خاتم تو ملک را مدار ...
... روی از سرشک خونین دارد ز رشک وار
خون گردد از زرشک مصفا و خون چرخ
در دل ز داغ باغ زرشک تو گشت تار ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۸ - در تهنیت تشریف قبای بیضا ضیای شهریاری در ستایش حسینخان نظامالدوله
... عقل گفتا اختیار و جبر یکسو نه که هست
کمترین سرباز شه سالار چرخ و روزگار
آب شش پیر آمد از سوی امیر ملک جم ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۹ - در ستایش وزیر بی نظیر صدر اعظم میرزا آقاخان گوید
... راست پنداری روان دارد چو شیر مرغزار
قدرش از رفعت چو اوج چرخ ناید در نظر
جودش ازکثرت چو موج بحر ناید در شمار ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - در ستایش شیراز صانهلله عن الاعواز و اعیان آن و تخلص به مدح معتمدالدوله منوچهرخان طاب ثراه گوید
... گرش دو دیده ظاهرنگر برون آورد
به نوک گزلک تقدیر چرخ بد هنجار
به نور مردمک چشم معرفت بیند ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۳ - در تهنیت نشان شمشیر و مدح امیر بینظیر نظامالدوله طال بقاه فرماید
... بختش جوان و حکم روان و عدو نوان
نصرت قرین و چرخ معین و زمانه یار
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۵ - مطلع ثانی
... در آن زمان که شود پیک سهم او سیار
به فکر یارد نه چرخ را بگنجاند
به کنجدی و فزون می نگرددش مقدار ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۷ - در ستایش کهفالادانی والاقاصی جناب حاجی آقاسی گوید
... در دو صد فصل بهاران کس ندیدی یک هزار
شد چنان آباد از سعیش که گویی کرده چرخ
بر سر هر شاخ گل صد خوشه پروین نثار ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲ - مطلع ثالث
... خط کمال تو بود آنکه به یک انحراف
هیات نه چرخ ساخت دایره بان آشکار
قطب فلک رای تست طرفه که برعکس قطب ...
... ور به چهارم سپهر عزم تو آرد شتاب
چرخ شب و روز را صفر نماید به کار
هر که به یک سو نهد با تو طریق بهی ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۳ - در ستایش امیر بهرام صولت معتمدالدوله منوچهرخان طاب ثراه فرماید
... ز قد کج کلهان راستی مگر جویی
وگرنه این طمع از چرخ کج مدار مدار
برای آنکه ز من ماه من کناره کند ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷ - در ستایش حاج میرزا آقاسی
... لاله شد زان شعله پیدا ابر از آن دود آشکار
یا نه گویی زال چرخ آن پنبه ها یکسر برشت
زانکه زالان را به عادت پنبه ریسی هست کار ...
... غیر بحر وکان که در عهدش ندارد اعتبار
دوش دیدم ماه را بر چرخ گردان نیم شب
کاسمانش ز اختران می کرد هردم سنگسار
چرخ راگفتم هلا زین بینوای کوژ پشت
نا چه بد دیدی که بر جانش نبخشی زینهار
چرخ گفتا شب روی جز این به عهد شاه نیست
خواجه فرمودست کز جانش برانگیزم دمار ...
... گفته باشد وصف لیکن بر سبیل اختصار
انتظار آنکه چرخ آرد نظیرت را پدید
مرد خواهد گرچه از مردن بتر هست انتظار ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸ - ممدوح این قصیدهٔ معلوم نیست،گویند قائم مقام است
... بدر دولت صدر دین پشت هدی روی ظفر
شمس ملت چرخ فرکان کرم کوه وقار
کلک او لاغر ولی بازوی عدل از وی سمین ...
... ملک ترکی را ظهیری دین تازی را نصیر
قطب مکنت راسکونی چرخ ملکت رامدار
چشم ملت را فروغی جسم دولت را روان ...
... دشت همت را سواری دست عزت را سوار
چرخ با این قدرت از جاه تو می خواهد یمین
بحر با ای ثروت از جود تو می جوید یسار ...
... گر ازو نالم به گیهان عقل گوید کای سفیه
چرخ را بر زجر و منع او نباشد اقتدار
ور ازو مویم به کیوان وهم راندکی بلید ...
... شوره زارم کی شود از ابر خرم شوره زار
اوکند اکرام لیکن چرخ نبود مهربان
اویند انعام لیکن بخت نبود سازگار ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۹ - در مطایبه و هزل و ملاعبه فرماید
... دوشینه شدم جانب آن خانه که دانی
جایی که به شب چرخ برین را نبود بار
خود را بدو صد حیله در آن خانه فکندم ...
... در رقص فتادند و سرین های مدور
در چرخ زدن آمد چون گنبد دوار
آوازه فکندند بهم مالک و مملوک ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۲ - در مدح شجاعالسطنه حسنعلی میرزا
... نبود ز منجنیق فلک سنگ راگذار
حصنی که از نظاره برجش ز فرق چرخ
از فرط ارتفاع فتد تاج زرنگار
حصنی که در بیوت بروج رفیع او
سیارگان چرخ برین را بود مدار
حصنی که روزگار ز یک خشت باره اش ...
... چونان که بر فراز قلل قیرگون غبار
چون عقل بامتانت و چون چرخ سربلند
چون عرش بارزانت و چون کوه پایدار ...
... اول ز طالع خود و دوم ز خشم تو
سیم ز دور چرخ و چهارم ز روزگار
پنجم ز طعن خصم و ششم دوری از وطن ...
... با چار میخ چاره دو چارم به چارتار
چرخ سیاه کارم دارد سیه گلیم
با آنکه چون سپیده دمستم سپیدکار ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۴ - در ستایشامیرالامراءالعظامنظاملدوله حسینخان حکمران فارس فرماید
... کوه با فکرش بود در دانه ارزن نهان
چرخ با حزمش کند در چشمه سوزن مدار
گر خیال عزم او گیرد محاسب در ضمیر ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح آقامحمد حسن پیشخدمت خاصه ی خاقان خلد آشیان
... این سه کار ار شود از لطف عمیم تو درست
به سر و جان تو کز چرخ برین دارم عار
هیچ دانی چکنم مختصری شرح دهم ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۶ - در تعریف بهار و شکایت از یار و ستایش امیر کامگار حسین خان نظامالدوله
... گوید این لشکر میرست که آید به قطار
شفق از چرخ همی بیند و فریاد کند
کز پی سوختنم میر برافروخته نار ...
... ور مرا تربیت این گونه نمایی زین پس
همچو خورشبد شوم پرگره چرخ سوار
تا همی شیر هراسان ورمانست به طبع ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۸ - در مدح شجاع السلطنه
... غریو کوس او یا نفخه صور
فروزان آفتاب اندر دل چرخ
و یا توقیع او بر صدر منشور ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۰ - در ستایش مدح خسروخان خواجه حکمران اصفهان
... چه فوج فوجی چون دور دهر نامعدود
چه خیل خیلی چون سیر چرخ نامحصور
ز خامه یی که شود و صف خلق او مرقوم ...