مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۰
... اخلایی اخلاییبشویید از دل من دست
کزین اندیشه دادم دل به دست موج دریایی
یقول العشق لی یا هو فصیحا فاتحا فاه ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۴
... یا مسکرالعقول یا هادم الوقار
شاه سخن ور آمد موج سخن درآمد
نحن الصدا نصدی والله خیر قاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۱
... انا وجدنا درا فقدنا
لما ولجنا موج اللیالی
می گرد شب ها گرد طلب ها ...
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » هفتم
... آنکس خورد که باشد مقبول کیقباد
دریای رحمتش ز پری موج می زند
هر لحظه بغرد و گوید که یا عباد ...
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » دهم
... نوبت ترجیع شد ای جان من
موج زن ای بحر درافشان من
شد سحر ای ساقی ما نوش نوش ...
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیستم
... ز پگه جام چو دریا چو به کف بگرفتم
صفت موج دل و گوهر گویا برگو
بحر پرجوش چو لالاست بر آن در یتیم ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را
... آب حیوان از کجا خواهی تو یافت
موج دریا را کجا خواهی شکافت
موج خاکی وهم و فهم و فکر ماست
موج آبی محو و سکرست و فناست
تا درین سکری از آن سکری تو دور ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
... باقیان را برده تا قعر زمین
موج دریا چون به امر حق بتاخت
اهل موسی را ز قبطی واشناخت ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش
... عقل پنهان ست و ظاهر عالمی
صورت ما موج یا از وی نمی
هر چه صورت می وسیلت سازدش ...
... تو ندانی بحر اندیشه کجاست
لیک چون موج سخن دیدی لطیف
بحر آن دانی که باشد هم شریف
چون ز دانش موج اندیشه بتاخت
از سخن و آواز او صورت بساخت
از سخن صورت بزاد و باز مرد
موج خود را باز اندر بحر برد
صورت از بی صورتی آمد برون ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی
... غرق حق خواهد که باشد غرق تر
همچو موج بحر جان زیر و زبر
زیر دریا خوشتر آید یا زبر ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۸ - گردانیدن عمر رضی الله عنه نظر او را از مقام گریه کی هستیست به مقام استغراق
... چون تقاضا بر تقاضا می رسد
موج آن دریا بدینجا می رسد
چونک قصه حال پیر اینجا رسید ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۴ - در معنی آنک مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان
... هر دو بر هم می زنند از تحت و اوج
بر مثال آب دریا موج موج
صورت بر هم زدن از جسم تنگ
اختلاط جانها در صلح و جنگ
موجهای صلح بر هم می زند
کینه ها از سینه ها بر می کند
موجهای جنگ بر شکل دگر
مهرها را می کند زیر و زبر ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۵ - در معنی آنک آنچ ولی کند مرید را نشاید گستاخی کردن و همان فعل کردن کی حلوا طبیب را زیان ندارد اما بیماران را زیان دارد و سرما و برف انگور را زیان ندارد اما غوره را زیان دارد کی در راهست کی لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر
... با چنان قوت که او را بود هم
موج آن ملکش فرو می بست دم
چون برو بنشست زین اندوه گرد ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۲ - اعتماد کردن هاروت و ماروت بر عصمت خویش و امیری اهل دنیا خواستن و در فتنه افتادن
... سوی ساحل افکند خاشاک را
چون کشد از ساحلش در موج گاه
آن کند با او که آتش با گیاه ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۲ - رجوع به حکایت زید
... حسها و عقلهاشان در درون
موج در موج لدینا محضرون
چون بیاید صبح وقت بار شد ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۲ - گفتن امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه با قرین خود کی چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید و اخلاص عمل نماند مانع کشتن تو آن شد
... که چراغت روشنی پذرفت ازو
من غلام موج آن دریای نور
که چنین گوهر بر آرد در ظهور ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰ - یافتن شاه باز را به خانهٔ کمپیر زن
... نوح چون شمشیر در خواهید ازو
موج طوفان گشت ازو شمشیرخو
احمدا خود کیست اسپاه زمین ...
... رحمتم موقوف آن خوش گریه هاست
چون گریست از بحر رحمت موج خاست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
... کف برآورد آن غلام و سرخ گشت
تا که موج هجو او از حد گذشت
کو ز اول دم که با من یار بود ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۴ - دانستن پیغامبر علیه السلام کی سبب رنجوری آن شخص گستاخی بوده است در دعا
... صد چو عاج ابن عنق شد غرق او
می نماید موج خونش تل مشک
می نماید قعر دریا خاک خشک ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۹ - دوم بار در سخن کشیدن سایل آن بزرگ را تا حال او معلومتر گردد
... از دو پاره پیه این نور روان
موج نورش می زند بر آسمان
گوشت پاره که زبان آمد ازو ...