گنجور

 
۶۸۱

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۶ - در منقب امام مهدی (ع)‏

 

... هر ناله جانسوز که از نای برآید

سرگرم سراسر روی کوچه یار است

در دیده بالغ نظران پرتو خورشید ...

جویای تبریزی
 
۶۸۲

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۳۳ - در منقبت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (ع)‏

 

... دید هر کس آن سر و خرطوم را داند که هست

کوچه راهی از زمین تا گنبد چرخ برین

می شود قطب شمالی در نظرها ناپدید ...

جویای تبریزی
 
۶۸۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲

 

... کار دم شمشیر نماید نفس اینجا

در کوچه الفت دل صاف آینه دار است

غیراز نفس خویش چه گیرد عسس اینجا ...

بیدل دهلوی
 
۶۸۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳

 

... نقابی در میان است از غبار پیش و پس اینجا

غبار خاطر تیغ ات چرا شد کوچه زخمم

که جز خونابه حسرت نمی باشد عسس اینجا ...

بیدل دهلوی
 
۶۸۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱

 

... تمنا حسرت الفت خمارچشم میگونت

سراغ کوچه ناسور داند شیشه مل را

علاج زخم دل ازگریه کی ممکن بود بیدل ...

بیدل دهلوی
 
۶۸۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳

 

... جمعیت دل است مدارای کفر هم

چون سبحه کوچه داد به زنار دین ما

خورشید درکنار و به شب غوطه خورده ایم ...

بیدل دهلوی
 
۶۸۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴

 

... آن کس که بگذرد ز خم زلف یارکیست

بر دل چه کوچه ها که ندادند شانه ها

آتش اگر زگرمی خویت نشان دهد ...

بیدل دهلوی
 
۶۸۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴

 

... روشن است ازبند بندم وحشت احوال دل

هر گره در کوچه نی ناله ای را نقش پاست

عاجزی را پیشوای سعی مقصد کرده ایم ...

بیدل دهلوی
 
۶۸۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱

 

... ما را چو رشته ای که به سوزن وطن کند

چندانکه بگذریم درین کوچه جا بس است

بیدل مرا به بوس و کنار احتیاج نیست ...

بیدل دهلوی
 
۶۹۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۳

 

پیر عقل از ما به درد نان مقدم رفته است

در فشار کوچه های گندم آدم رفته است

ای به عبرت رفتگان عالم موت و حیات ...

بیدل دهلوی
 
۶۹۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳

 

... در دل آب به این رنگ چمن پیراکیست

که رگ کوچه هرموج خیابان شده است

صفحه آب چه حیرت رقمیها دارد ...

بیدل دهلوی
 
۶۹۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۹

 

... شمع از چه درین بزم به هر عضو زبان بست

عمری ست ز هر کوچه بلند است غبارم

بیداد نگاه که بر این سرمه فغان بست ...

بیدل دهلوی
 
۶۹۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۴

 

... سرگرم خوش خرامی ناز است ناوکت

این مغز فتنه کوچه رو استخوان کیست

فریاد ما به چشم سیاهت نمی رسد ...

بیدل دهلوی
 
۶۹۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۲

 

... گویند دل گم شده پامال خرامی ست

فریاد در آن کوچه کسی راهبرم نیست

در عالم عنقا همه عنقا صفتانند ...

بیدل دهلوی
 
۶۹۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۵

 

... رشته امید من نگسسته نتوان تاب داد

بی طراوت بود بیدل کوچه باغ انتظار

گریه نومیدی آخر چشم ما را آب داد

بیدل دهلوی
 
۶۹۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۰

 

... در سعی جنون زن از وبال هوش بیرون آی

به زحمت تا نگیرد کوچه دانش عسس دارد

نه تنها شامل هستی ست عشق بی نشان جوهر ...

بیدل دهلوی
 
۶۹۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۱

 

... ستم نصیب دلم من کجا و درد کجا

نفس به کوچه نی رفت و ناله پیدا کرد

ز شرم چشم تو دارد خیالم انجمنی ...

بیدل دهلوی
 
۶۹۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۸

 

... ناله گل ناکرده نگذشتم ز عبرتگاه دل

تنگی این کوچه ام چون نی خرام افشار شد

جز غرور ما و من این دشت پالغزی نداشت ...

بیدل دهلوی
 
۶۹۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۹

 

... پای من سر شد برتر نمی دانم چه شد

از دمیدن دانه من کوچه گرد بیکسی ست

مشت خاکی داشتم بر سر نمی دانم چه شد ...

بیدل دهلوی
 
۷۰۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۹

 

... چندان که پری بال کشد شیشه دواند

صد کوچه خیال ست غبار نفس اینجا

تا سیر گریبان به چه اندیشه دواند ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۳۳
۳۴
۳۵
۳۶
۳۷
۴۹