نقاش ازل تا کمر مو کمران بست
تصویر میانت به همان موی میان بست
از غیرت نازست که آن حسن جهانتاب
واگرد نقاب ازرخ و برچشم جهان بست
شهرتطلبان! غرهٔ اقبال مباشید
سرهاست در اینجا که بلندی به سنان بست
سامان کمال آن همه بر خویش مچینید
انبوهی هر جنسکه دیدیم دکان بست
منسوب کجان معتمد امن نشاید
زآن تیر بیندیشکه خود را بهکمان بست
ترک طلب روزی از آدم چه خیال است
گندم نتوانست لب از حسرت نان بست
مردیم وزتشویش تعلق نگسستیم
بر آدم بیچاره که افسار خران بست؟
چون سبحه جهانیبه نفسکلفت دل چید
هرجاگرهی بود براین رشته میان بست
هر موج در این بحر هوسگاه حبابیست
پنسان همهکس دل به جهانگذران بست
کس محرم فریاد نفسسوختگان نیست
شمع از چه درین بزم به هر عضو زبان بست
عمریست ز هر کوچه بلند است غبارم
بیداد نگاه که بر این سرمه فغان بست
بیدل همه تن عبرتم از کلفت هستی
جز چشم ز تصویر غبارم نتوان بست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و پیچیدگیهای عشق و زندگی انسانها میپردازد. شاعر به تصویرنگاری و مفاهیم عمیق اشاره میکند؛ از جمله ماهیت زیبایی، غمهای ناشی از تعلق و ناامیدی. او به تناقضات زندگی میپردازد و به طور خاص، به پوچی و حسرت در پیگیری آرزوها اشاره میکند. با استعارهها و تصاویری زیبا، به نکات عمیق انسانی و مشکلات وجودی پرداخته و در نهایت، به عبرتآموزی از تجربههای زندگی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: نقاشی که از ابتدا وجود داشته، موی کمرکشان را به تصویر کشیده و تصویر تو را هم به همان نوع موی میانش ترسیم کرده است.
هوش مصنوعی: به خاطر غیرت زیباییات، آن جمال درخشان اگر پردهاش را کنار بزند، تمام دنیا را تحت تاثیر قرار میدهد و به آن چشمها خیره میشود.
هوش مصنوعی: افراد جویای نام، فریب موفقیت را نخورید؛ چرا که اینجا سرها به تیزی شمشیر قطع میشود و بلندی مقام فقط در معرض خطر است.
هوش مصنوعی: به هیچ وجه خود را به زحمت نیندازید و تلاش نکنید تا همه چیز را به کمال برسانید، زیرا در زندگی تنوع و گوناگونی هست و نمیتوان همه چیز را یکجا و با یک کیفیت عالی جمع کرد.
هوش مصنوعی: کسی که به دیگران اعتماد میکند باید از تیر و کمان خود آگاه باشد؛ زیرا ممکن است خود را در خطر بیندازد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آدمی که به دنبال چیزهای بزرگ و عالی است، نمیتواند از آنچه که ندارد را فراموش کند. شخصی که آرزوی چیزی را در سر دارد، مانند گندم نمیتواند با حسرت گرسنگی خود را سیر کند. در واقع، این بیت به تعهد و آرزوهای انسانی اشاره دارد و نشان میدهد که هر چه قدر هم که به دنبال اهداف بزرگ باشیم، هنوز جنبههای ابتدایی و ضروری زندگی نمیتواند نادیده گرفته شود.
هوش مصنوعی: ما جان خود را از نگرانیهای دنیا فدای عشق کردیم و همچنان به دل مشغولیهایمان ادامه دادیم. این در حالی است که آدم بیچاره، بند به دست زندگی و مشکلاتش دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که دل از احساسات و افکار سنگین پر شده باشد، مانند یک گردنبند که دانههایش به هم متصل شدهاند، در هر جایی که مشکلی وجود داشته باشد، به کمک آن دانهها میتوان راهی برای حل آن پیدا کرد.
هوش مصنوعی: هر موج در این دریا نشاندهنده آرزوهایی است که مانند حبابهایی زودگذر هستند. همه افراد دلباخته این دنیای فانی شدهاند.
هوش مصنوعی: هیچکس به صدای گریه و ناله کسانی که دچار درد و حسرت هستند، گوش نمیدهد. چرا شمعی که در این میهمانی است با اینکه خاموش است، به همهی اعضای خود زبان بسته و چیزی نمیگوید؟
هوش مصنوعی: مدتی است که از هر طرف گرد و غبار زندگی بر من نشسته و نگاه ملتهب من بر این زیباییها فریاد میزند.
هوش مصنوعی: من تمام وجودم عبرتی شده از قید و بندهای زندگی، جز اینکه نتوانم از تصویر غبار خودم رؤیایی داشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی سوز محبت نتوان دل به بتان بست
داغی است غم عشق که بر خود نتوان بست
جان کشته شیرین حرکاتیست که لعلش
صد غنچه دهان را بیکی نکته زبان بست
چون لب بگشودم که شکایت کنم از وی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.