گنجور

 
۶۷۲۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۷ - بندار رازی

 

... بط گفت چو من قدید گشتم تو کباب

دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۲۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

... چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود

ندانستم که این دریا چه موج بی کران دارد

٭٭٭ ...

... ٭٭٭

بس آسان می نمود اول غم دریا به بوی سود

غلط کردم که یک موجش به صد گوهرنمی ارزد ...

... گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود

طلب از گم شدگان لب دریا می کرد

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید ...

... ٭٭٭

دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف

ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۲۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳۹ - رفیع الدّین کرمانی

 

... در زخمه دهر ناله چون چنگ مکن

در خاک زر و در آب دریا گوهر

ضایع نگذارند تو دل تنگ مکن

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۲۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه

 

... گواه رهرو آن باشدکه سردش یابی ازدوزخ

نشان عاشق آن باشد که خشکش بینی ازدریا

سخن گرراه دین گویی چه سریانی چه عبرانی ...

... شهادت گفتن آن باشدکه هم زاول درآشامی

همه دریای هستی را بدان حرف نهنگ آسا

عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد ...

... دست و پایی همی زن اندرجوی

چون به دریا رسی ز جوی مگوی

خرد و جان و صورت مطلق ...

... در ره روح پست و بالا هست

کوه های بلند و دریا هست

هفده رکعت نماز از دل و جان ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۲۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۹ - شرف یزدی

 

... عالمی غرق تحیر به لب بحر وجود

دیده بر موج و کسی را خبر از دریا نیست

سخن از خویش بگو سخره بیگانه مشو ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۲۶

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۶۱ - ظهیر فاریابی

 

... از کوه ناله بین و مپندار کان صداست

دریا فتاده در تب لرز است روز و شب

طعم دهان و گونه رویش برین گواست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۲۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۷۰ - فردوسی طوسی علیه الرّحمه

 

... چنان دان که هست از تو حق بی نیاز

به کردار دریا بود کار شاه

یکی زو غنی دیگری زو تباه

ز دریا یکی ریگ دارد به کف

دگر در بباید میان صدف ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۲۸

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۷۵ - فکری خراسانی

 

... از هستی خویش بود سرگشته حباب

آن لحظه که نیست شد به دریا پیوست

کردیم به بزم دیده چون شمع مقام ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۲۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۲ - مسیح کاشانی

 

... چون قطره به آن گوهر یکتا نرسیدیم

از ابر فتادیم و به دریا نرسیدیم

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۳۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

... قدم نه اول اندرشرع وان گاهی طریقت جو

چو علم هردو دریابی فرس اندرحقیقت ران

تو هم نوری وهم ظلمت توهم فعلی و هم علت ...

... چون همه را دایه و مشاطه توگشتی

نعمت منعم چراست دریا دریا

محنت مفلس چراست کشتی کشتی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۳۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۷ - نسیمی شیرازی طابَ ثَراهُ

 

... چه مجلس است و چه بزم اینکه ازمی توحید

محیط قطره شد آنجا و قطره دریا شد

کی تواند شدن از سر اناالحق واقف ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۳۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳ - اسرار سبزواری سَلَّمَهُ اللّهُ تَعالَی

 

و هو فخرالمحققین و قدوة المتکلمین الحاج میرزا هادی حفظه الله تعالی ابن الحاج ملامهدی السبزواری والد ماجد آن جناب از علمای عهد و صاحب مکنت بوده به مکه معظمه رفتهره در مراجعت از راه دریا به شیراز رحلت یافته جناب مولانا تا عشره کامله از عمر خود در سبزوار می زیسته به اصرار جناب عالم عابد ملاحسین سبزواری که با والدش رفیق بوده به مشهد مقدس رضوی رفته به تحصیل کوشید بعد از ریاضات شرعیه و تکمیل فقه و اصول و کلام و حکمت به شوق اقتباس حکمت اشراق به خدمت حکمای اصفهان رفته هشت سال در نزد مولانا اسماعیل اصفهانی و ملاعلی النوری حکمت دیدند بعد از مراجعت به خراسان به زیارت مکه رفته به سبزوار برگشتند تا این ایام که هزار و دویست و هفتاد و هشت است بیست و هشت سال است که در آنجا به تألیف و تصنیف و تدریس و تحقیق علوم الهیه مشغول و از عمر شریفش شصت و سه سال رفته شرح منظومه در حکمت و نبراس محفل التفقیه از طهارت تا انتهای حج با متن منظوم و شرح معلوم همچنین شرح جوشن کبیر و دعای صباح و منظومه در منطق به قدر سیصد بیت موقوم فرمودند حواشی بسیار خاصه بر کتب صدرالدین شیرازی و غیره نگاشته رساله هدایت الطالبین وغزلیات نیز مرقوم فرمودند صاحب کرامات و مقامات عالیه می باشد تیمنا به بعضی از غزلیات آن جناب می پردازم

منغزلیات ...

... او بود دایره و مرکز او محور عشق

نشد افسرده ز آب هفت دریا

چو آتش بود اندر مجمر دل ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۳۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵ - آزاد کشمیری

 

مردی است معقول و نامش میرغلام رسول و به محمد علی شهرت کرده در علوم متداوله ماهر و اظهار حکمت طبیعی و عقلی و رمل و شعر از احوال و اطوارش ظاهر در بسیاری از ولایات ایران سیاحت کرده و با اعالی و ادانی روزگاری به سر آورده با مشایخ معاصرین صحبت ها داشته و در فن عرفان مثنوی ها نگاشته طالب معاشرت طایفه درویشان و خود نیز از طبقه ایشان بوده مسافرت عراقین و فارس و زیارت عتبات عالیات دریافته به صحبت شیخ خالد کرد رسیده و معاشرت شیخ احمد لحساوی گزیده فقیر را در شیراز صحبتش دست داد و ابواب آشنایی گشاد اشعار بسیار از هر سیاقی داشت و مثنویات متعدده منظوم کرده از جمله هفت دفتر در بحر رمل مشتمل بر تحقیقات و حکایات مثنوی دیگر موسوم به خمخانه و میخانه مثنوی دیگر در حکایت عشقبازی دیوان غزلیات نیز تمام کرده بودند پس از حرکت از شیراز دیگر اشعار آن جناب دست نداد این چند بیت در خاطر بود ان شاءالله بعد اشعار ایشان را تحصیل و قلمی خواهد نمود

همه جا جلوه یار است چه دیر و چه حرم ...

... یارب چه چشمه ایست محبت که من از او

یک قطره آب خوردم و دریا گریستم

ماییم همه پرده اسرار وجود ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۳۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی

 

... نی تو چون مهری و ما چون ذره ایم

قطره با دریا کجا هم سنگ شد

ذره با خورشید کی هم رنگ شد ...

... شکار او دل آغشته در خون

یکی سیل است چون دریا خروشان

ز شور او دل افسرده جوشان ...

... تشنه او نه نوح لجه ذات

کف موسی کفی ز دریایش

دم عیسی دمی ز دمهایش ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۳۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۲۱ - رحمت کوزه کنانی

 

... دجله دجله چشمه چشمه جوی جوی

دیده دریا کردم و دل غرق خون

تا چه آرم تا چه سازم زین فزون ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۳۶

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۰ - شحنهٔ خراسانی

 

وهو زبدة الامرا محمد مهدی خان بن محمد حسن بیگ بن حاجی محمد خان اوبهی اوبه منمحالات هرات جدش از حکام زادگان بوده و به حکم نادرشاه افشار دریا بیگی مازندران شده به وفور حشمت و صلابت محسود اقران آمده به سعایت اعادی و اظهار سرکشی آخرالامر از حلیه بصر عاری گردیده و به اتفاق مرحوم میرزا مهدی خان منشی الممالک به زیارت مکه معظمه رفته مراجعت نموده فوت گردید از وی سه پسر در صفحه روزگار به یادگار بماند نخستین محمدحسین بیگ جد أمی فقیر که درهرات فوت شد دیگر محمد حسن بگ که والد سرکار خان ذی شأن بود و دیگر محمدرضا بیگ که اکنون در سن کهولت و در قید حیات است و همه را طبع موزون بوده و به شعر مبادرت نموده اند و همواره در آن بلاد عزت و ثروت داشته اند بعد از فوت ایشان خان معزی الیه در دولت قاجاریه ترقیات کرده به مراتب موروثی رسید همواره به مناصب عالیه مانند صدارت و امارت ممتاز و چون در بدو حال داروغگی و شحنگی شیراز قبول نموده همین سبب این تخلص بوده مجملا امیری است به همت و سخاوت موصوف و به ادراک و مکرمت معروف شعرا و فقرا از نزدیک او را مدحت سرا و او ایشان را جایزه فزا اغلب اوقات ارباب کمال را مجلسش محفل و اصحاب جلال را وثاقش منزل چنانکه محمد باقربیگ متخلص به نشاطی قریب به هشت سال در صحبت وی از هرگونه تعیش فارغ بال و قس علیهذا پروردگار ظاهری فقیر نیز اوست و علاوه بر نسبت قدیم نسبت جدید نیز به هم رسیده الحق فقیر کمال تربیت و نهایت مرحمت از او دیده اگرچه در بدو شباب به عیش و طرب و لهو و لعب کامیاب بود اکنون از آن اطوار تایب و به صحبت عرفای عهد راغب است دیوانی از هر گونه شعر دارند این چند بیت از آن جمله نوشته شد

غزلیات ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۳۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۱ - صبای کاشانی

 

و هو ملک الشعرا و سلطان البلغا افصح المتأخرین و المعاصرین فتحعلی خان آن جناب از اعیان و اشراف شهر مذکور بود و مدتی در شیراز راحت نمود در بدو جلوس میمنت مأنوس پادشاه فریدون جاه المستظهر به الطاف الاله حضرت شاهنشاه صاحبقران و خدیو ممالک ایران فتحعلی شاه متخلص به خاقان به وسیله قصاید غرا و مدایح زیبا ازندمای محفل سلطانی و از امرای حضرت خاقانی گردید و روزگاری نیز به حکومت قم و کاشان گذرانید بعد از آن استعفا جسته و به ملتزمین رکاب نصرت مآب پیوسته در سفر و حضرت به مراحم بی پایان سلطانی مفتخر آمد کتاب مستطاب شهنشاه نامه را به نام نامی و اسم سامی حضرت شهریاری به اتمام رسانیده و مورد عواطف بی کران خسروی گردید دیگرباره ادهم خامه اش به وادی سخن پویان و طوطی ناطقه اش مثنوی گویان شده خداوند نامه را از آغاز به انجام رسانید گوش و گردن عروس روزگار را پر در شاهوار ساخت و آخر در سنه لوای عزیمت به سفر آخرت برافراخت قرب هفتصد سال است که چنین سخن گستری در گیتی نیامده و سالهاست کسی دم از همسری وی نزده جمعی از ارباب انصاف مثنوی وی را بر مثنوی حکیم فردوسی ترجیح نهند غرض ملک الشعرای بالاستحقاق این عده بوده فقیر را به قوت طبع و پختگی اشعار آن جناب کمال اعتقاد است مثنویات و دیوان ایشان زیارت شده است چون مثنویات آن جناب دور از سیاق این کتاب و گنجایش دریا در قطره ای ناصواب است از ایراد آنها معذور چند بیتی بر سبیل تیمن و تبرک از قصیده ای که در افتتاح دیوان فصاحت بنیان مرقوم ودر توحید گفته است بابرخی از اشعار مثنوی موسوم به گلشن صبا که در نصیحت سفته است قلمی گردید

منقصایده فی التوحید ...

... که الحق زین سخن بادا بر ایشان مرحبا و اهلا

که ذات او بود دریا و موجودات امواجش

ولی گرنیک بینی نیست موجودی بجزدریا

منمثنوی گلشن صبا فی التوحید ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۳۸

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۶ - کوثر همدانی

 

و هو قدوة المحققین و زبدة العارفین الحاج محمدرضا بن حاج محمد امین از فحول علمای زمان و به فضایل صوری و معنوی نادره دوران سالها است که به نشر کمالات می پردازد و خلق را از صحبت خود مستفیض می سازد از بدو طفولیت با حضرت زین العارفین و فخر الواصلین حاج محمد جعفر همدانی هم درس و هم روش بوده و به مرافقت آن جناب تحصیل نموده هم به اتفاق به زیارت مکه معظمه فایز شدند و در طریقت اهل درآمدند غرض مولانا سفر عراقین و خراسان کرده با جمعی از اکابر دین و اهل یقین معاشرت و مصاحبت به جا آورده تکمیل باطن در خدمت جناب حاج محمد حسین اصفهانی نموده و مدتها در دارالسلطنه تبریز سکونت فرموده در فن مناظره به غایت قادر و به انواع سخن ماهر عالمی گرانمایه و عارفی بلندپایه است در فن فقه و اصول مجتهد زمان ودر مراتب حکمت سرآمد اهل دوران است عظما و کبرای دولت در تعظیم و توقیرش کوشند و عرفا و علمای ملت در تکریم و تحریمش سعی نمایند و طالبان و راغبان علوم عقلی و نقلی در دریافت حضورش قصب السبق از یکدیگر ربایند آن جناب را تصانیف مفیده و منظومات پسندیده است تفسیر موسوم به درالنظیم او آویزه گوش جان اهل هوش است رساله ای هم در رد مسترمارفین مسیحی نوشته قریب به ده هزار بیت است و مثنوی به قرب هشت هزار بیت در سلک نظم کشیده است و غیر اینها نیز تألیف و تصنیف فرموده بالجمله از اعاظم عارفین و اماجد محققین معاصرین است چون مثنوی آن جناب حاضر نیست بعضی از غزلیاتش نوشته می شود و آن این است درخارج شهر کرمان مرقدش مزار خلایق است

من غزلیاته ...

... چو آراید به یک رنگی هزاران گونه محمل ها

گهر پنهان درین دریا و جمعی بی سر و سامان

چنین بیهوده می گردند بر اطراف ساحل ها ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۳۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

... ذره ای نه ز اعتدالش انحراف

معنی دریا بطون است و خفا

صورت دریا ظهور است و جلا

معنی او را ز ما بعد و علو ...

... ان نهان در این چو نشأه در شراب

این عیان از آن چو از دریا حباب

آن چه باشد آنکه نامش هو بود ...

... بی خبر از خود خبردار آفرین

تا به دریایی تو ما در ساحلیم

وصف دریا را چگونه قابلیم

بحر حال سکر و ساحل حال صحو ...

... هر حبابی بحر باپهنا بود

هر یکی موجی یکی دریا بود

موج جامع حضرت انسان بود ...

... یک طرف از عالم ناسوت فاعل آمده

واجب ممکن دو دریای عظیم بی کران

برزخ لایبغیان است آنکه فاضل آمده ...

... که نشناسم سر از پایی نه بالادانم از پستی

به دریای فناکن غرقه خود را زانکه زین دریا

اگر رستی هلاکی ور در آن غرق آمدی رستی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۴۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه

 

... به جستجویش از بالا و از پست

به صحرا مرغ و در دریا مرا دام

به دریا حوت و در صحرا مرا شست

ز سر عشق خبر نیست پیر کنعان را ...

... این هر دو یکی و آن یکی اوست

تا چند حدیث موج و دریا

تا چند دلیل مور و بیضا ...

... در خاک بود به جستجویش

دریا ز نهیب اوست درموج

گردون به هوای اوست در اوج ...

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۳۳۵
۳۳۶
۳۳۷
۳۳۸
۳۳۹
۳۷۳