گنجور

 
۵۴۸۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۳

 

... شعله داغی به کام دل دمی روشن نشد

لاله باغ جنون ما چراغ چارسوست

عمرها در یاد آن گیسو به خود پیچیده ایم ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۸۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۱

 

... از مروت مگذر خاطر بیماری هست

باعث قتل من از لاله رخان هیچ مپرس

اینقدر بس که بگویند گنهکاری هست ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۸۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۶

 

... اختراع این بس که ماه نو جبین لاغری ست

گلفروش است از بهار لاله زار این چمن

آتش داغی که در پیراهنش خاکستری ست ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۸۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۱

 

... مشکل دماغ سودا آزادگی نخواهد

داغ هوای صحراست هرچند لاله باغی ست

زین جستجوی باطل بر هرچه وارسیدم ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۸۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۹

 

... ورنه چو نگه خانه ما گوشه تنگیست

چون لاله ز بس گرمرو حسرت داغم

صحرا ز نشان قدمم پشت پلنگیست ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۸۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۰

 

... جهان گرد سویدای که دارد

ز داغ لاله این صحرا پلنگیست

سراپا بالم و از عجز طاقت ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۸۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۱

 

... جنبش مژگان لب حسرت نوای سایلی ست

لاله زار و شبنمستان محبت دیده ایم

محو هر اشکی نگاهی زیر هر داغی دلی ست ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۸۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۰

 

... آینه اینجا دچاری بیش نیست

لاله وگل زخمی خمیازه اند

عیش این گلشن خماری بیش نیست ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۸۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۹

 

... درگلستانی که داغ عشق منظور وفاست

جز دل فرهاد و مجنون هر چه کاری لاله نیست

پرتو هر شمع در انجام دودی می کند ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۹۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۶

 

... شمع تصویرم که از من سوختن هم ننگ داشت

نیست جوش لاله وگل غیر افسون بهار

هرقدر ما رنگ گرداندیم اونیرنگ داشت ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۹۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۵

 

صبح از دل چاک که دراین باغ سخن رفت

کز جوش گل و لاله قیامت به چمن رفت

آن مطلب نایاب که هرگز نتوان یافت ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۹۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۸

 

... می توان کردن چو برگ گل در و دیوار سرخ

زین گلستان درکمین لاله زار دیگرم

عالمی محو گل و من داغ آن دستار سرخ ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۹۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۶

 

... اشک آنقدر چکید که جام شراب داد

زان گلستان که رنگ گلش داغ لاله است

نشکفت غنچه ای که نه بوی کباب داد ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۹۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۵

 

حسرتی در دل از آن لاله قبا می پیچد

که چودستار چمن بر سر ما می پیچد ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۹۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۷

 

... ز داغدار محبت مخواه سستی پیمان

بهار اگر گذرد لاله نیمرنگ گردد

دلی که کرد نگاه تو نقشبند خیالش ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۹۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۵

 

... فروغ می چه رنگ انشاکند از چهره زنگی

زگال تیره روز آتش خورد تا لاله گون گردد

ندامتها ز ابرام نفس دارم که هر ساعت ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۹۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۷

 

در این گلشن کدامین شعله با این تاب می گردد

که از شبنم به چشم لاله و گل آب می گردد

دلیل عاجزان با درد دارد نسبت خاصی ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۹۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۱

 

... نقش پای چراغ می گردد

لاله سان هرگلی که می کارم

آشیان کلاغ می گردد ...

بیدل دهلوی
 
۵۴۹۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۰

 

... بهار این چمن از بسکه وحشت اندودست

ز داغ لاله جنون پلنگ می بارد

به پرسش دل چاک که سوده ای ناخن ...

بیدل دهلوی
 
۵۵۰۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۴

 

... هرکه ز خویش رود در چمنت جا دارد

لاله در دامن این دشت به توفان زده است

یاس مجنون چقدرگرد سویدا دارد ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۲۷۳
۲۷۴
۲۷۵
۲۷۶
۲۷۷
۳۶۲