جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵
زان عارض لاله گون و آن خال بنفش
نه فکر کلاه دارم و نه غم کفش ...
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۰
از لاله و گل به رنگ و بوتر می بال
از هر چه نمو کند نکوتر می بال ...
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۱
... بنای طاقتم را موج سیلاب است پنداری
شبی کز داغ حرمانش دلم چون لاله درگیرد
به دستم ساغر می جام خوناب است پنداری ...
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۹
... گویی که منکسف شد از آفتاب نیمی
چون برگ لاله را هر لخت دلی ز داغت
خون گشته است نیمی گشته کباب نیمی ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸
... سیر بهار رنگ ندارد گل ثبات
لغزد مگر چو لاله کسی را به داغ پا
آنجا که نقش پای تو مقصود جستجوست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰
نشد دراین درسگاه عبرت به فهم چندین رساله پیدا
جنون سوادی که کردم امشب ز سیر اوراق لاله پیدا
صبا زگیسوی مشکبارت اگر رساند پیام چینی
چو شبنم از داغ لاله گردد عرق ز ناف غزاله پیدا
فلک ز صفری که می گشاید بر عتبارات می فزاید ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲
... دل از داغ محبت گر به این دیوانگی بالد
همان یک لاله خواهد طشت پرخون کرد صحرا را
بهار تازه رویی حسن فردوسی دگر دارد ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰
... نفشرد خشکی اگر گلو ته آب دم نزدی چرا
گل و لاله جام جمال زد مه نو قدح به کمال زد
همه کس به عشرت حال زد تو جبین به نم نزدی چرا ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷
... به ارباب تلون صافدل کی مختلط گردد
به رنگ لاله وگل امتزاجی نیست شبنم را
کرم درگشت استغنا پرکاهی نمی ارزد ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴
... به کیمیا ندهد خاک آن سرکو را
عتاب لاله رخان عرض جوهر ذاتی ست
ز شعله ها نتوان بردگرمی خو را ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹
... داغ حسرت سرمه گرداند به دلها ناله را
برلب آواز شکسن نیست جام لاله را
ما سیه بختان حباب گریه نومیدی ایم ...
... سوخت دل اما چراغ مدعا روشن نشد
در جگریارب چه آتش بود داغ لاله را
ازدل خون بسته بیدل نشیه راحت مخواه ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰
... از ره مروبه عیش شبستان این چمن
جز شمع کشته چیست به فانوس لاله را
دل فرد باطل است خوشا جوش داغ عشق ...
... رنگ رطوبت چمن دهربنگرید
کاندربغل سیاه شد آیینه لاله را
بیدل دلت هوای محبت گرفته است ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱
... صدگردش است و یک گل رنگ بهار عنقا
هرچند نوبهاریم یا جوش لاله زاریم
باغ دگر نداریم غیر ازکنار عنقا ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵
... قلمی به خاک سیاه زن بنویس خط غبار ما
صف رنگ لاله بهم شکن می جام گل به زمین فکن
به بهار دامن ناز زن ز حنای دست نگار ما ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱
... رفع کلفت از مزاج تیره بختان مشکل است
همچو داغ لاله شام بی سحر داریم ما
انفعال هستی از ما برندارد مرگ هم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳
... باغ دهر از ماست بیدل روشناس رنگ درد
لاله سان آیینه داغ جگر داریم ما
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸
داغ گل کرد بهار از اثر لاله ما
سرمه گردید صدای جرس ناله ما ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳
... هرقدم آه می کشد آبله در قفای ما
دور بهار لاله ایم فرصت عیش ماکم ست
داغ شدیم وداغ هم گرم نکرد جای ما ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸
... صید ما حکم صدا دارد به گوش دام ها
لاله و گل بس که لبریزند از صهبای رنگ
در شکستن هم صدایی سر نزد زین جام ها ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱
... در دیده بیدل نبود یک دل پر خون
بی داغ هوای تو در تن لاله ستان ها