به خیال آن عرق جبین ز فغان علم نزدی چرا
نفشرد خشکی اگر گلو ته آب دم نزدی چرا
گل و لاله جام جمال زد، مه نو قدح به کمال زد
همهکس به عشرت حال زد تو جبین به نم نزدی چرا
ز سواد مکتب خیر و شر، نشد امتیاز تو صرفهبر
اگرت خطی نبود دگر به زمین قلم نزدی چرا
به عروج وسوسه تاختی، نفست به هرزه گداختی
ته پای خود نشناختی، مژهای به خم نزدی چرا
به تو گر ز کوشش قافله، نرسید قسمت حوصله
به طریق سایه و آبله ته پا قدم نزدی چرا
ز گشاد عقدهٔ کارها همه داشت سعی ندامتی
در عالمی زدی از طمع کف خود بههم نزدی چرا
اگر آرزو همهرس نشد، ز امید مانع کس نشد
طربت شکار هوس نشد، به کمین غم نزدی چرا
به متاع قافلهٔ هوس چو نماند الفت پیش و پس
دم نقد مفت تو بود و بس، دو سه روز کم نزدی چرا
خط اعتبار غبار هم به جریده تو نبود کم
پی امتحان چو سحر دَود به هوا رقم نزدی چرا
نتوان چو بیدل هرزهفن به هزار فتنه طرف شدن
نفسی ز آفت ما و من به در عدم نزدی چرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات تلاش و کوشش، ندامت و آرزوها پرداخته و به پرسشهایی از شاعر در مورد علت عدم استفاده از فرصتها و عدم تلاش در زندگی اشاره میکند. شاعر از شخصی میپرسد چرا در برابر زحمات و تلاشهای خود، نتیجهای نمیبیند و چرا از نعمتها و زیباییهای اطراف خود بهره نمیبرد. او به ناکامیها و کمبودهای خود اشاره میکند و از این میپرسد که چرا در مواقع بحرانی و زمانی که باید اقدامی میکرده، سکوت کرده و اقدام نکرده است. در کل، شعر به تامل در زندگی و بررسی چگونگی استفاده از فرصتها و تلاشها در جهت تحقق آرزوها میپردازد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به وضعیت بحرانی اشاره میکند که در آن انسانی در زحمت و تلاش است، اما با وجود این زحمت و عرق ریختن به نتیجهای نمیرسد. او از خود میپرسد که چرا در این شرایط سخت و دشوار، کسی برای کمک و نجات او نمیآید و چرا کسی به آن خشکی و تشنگی او توجهی ندارد. این احساس تنهایی و ناامیدی به خوبی در این بیت نمایان است.
هوش مصنوعی: گل و لاله زیباییهای خود را به نمایش گذاشتند و ماه نو چون جامی پر از کمال خود را نمایان کرد. همه به خوشی و شادی مشغول شدند، اما تو چرا بر پیشانیات هیچ نشانهای از شادابی و سرزندگی نیست؟
هوش مصنوعی: از درس و علم خوب و بد، تو هیچ فرقی نکردی. اگر به خاطر خطای خود چیزی یاد نگرفتی، پس چرا دیگر هیچ قلمی به زمین نزدی؟
هوش مصنوعی: تو به وسوسهها شتابزده رسیدی و نفست به پلیدی گرایید، اما هرگز به خودت ننگریستی و نگاهم را به چیزی که به تو آسیب میزند، ندوختی. چرا اینطور؟
هوش مصنوعی: اگر از تلاش گروه مسافران، نصیبی به تو نرسیده، چرا به راه سایه و آب و قدمهای کوچک نزدیک نشدی؟
هوش مصنوعی: به خاطر باز شدن گرههای کارها، همه تلاش میکنند که در جهانی دیگر ندامت و پشیمانی نداشته باشند. چرا که از طمع به داشتههای خود، به همدیگر آسیب نمیزنند.
هوش مصنوعی: اگر آرزوهایم به تحقق نپیوندد، نباید امید را از دست بدهم. اگر نتوانستم به خواستههایم برسم، چرا باید در غم و اندوه بمانم؟
هوش مصنوعی: وقتی که دیگر هیچ چیز از خواهشها و آرزوها باقی نمانده، فقط همین لحظهها اهمیت دارند و تو چقدر از آنها بهرهبرداری کردی. پس چرا چند روز بیشتر به تعلل میپردازی؟
هوش مصنوعی: خطوط اعتبار تو به اندازه غبار هم در کاغذت دیده نمیشود. بهمثابه دود که در سپیده صبح به آسمان میرود، چرا در امتحان خود علامتی نمیزنی؟
هوش مصنوعی: انسانی که با ناپختگی به دنیا آمده، نمیتواند همچون بیدل، در شرایط سخت و بحرانها خود را حفظ کند و تحت تاثیر هزار و یک مشکل قرار بگیرد. او باید از آفتهای موجود در زندگی خود به دور باشد و به معنای واقعی، به درون خود برود و از خودپرستی فاصله بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.