مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی
گویی که منکسف شد از آفتاب نیمی
چون برگ لاله را هر لخت دلی ز داغت
خون گشته است نیمی، گشته کباب نیمی
در حیرتم که چون رفت از خط تمام حسنش
بایست گردد آن رو بی آب و تاب نیمی
در دور رخ خط او نام خدا چو ماه است
بیرون ابر نیمی، زیر سحاب نیمی
از لطف و قهرش امشب پیمانهٔ دل من
نیمی پر از شراب است پرخون ناب نیمی
جویا شب وصالش نصف دلت شده خوش
بنمود چهره اما از بس حجاب نیمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف زیبایی و رازآلودگی معشوق پرداخته است. شاعر از نقاب و حجابهایی که بر چهره معشوق است صحبت میکند و احساس میکند که زیبایی او به صورت کامل نمایان نمیشود. او با اشاره به تغییر حالت دلهای دلباختگان و تاثیر عشق بر آنان، عمیقاً در حیرت است که چگونه میتوان از زیبایی کامل او سخن گفت در حالی که تنها نیمی از آن نمایان است. تصاویر زیبا و شاعرانهای از عشق و احساسات هست که به تقابل لطف و قهر معشوق اشاره میکند. در نهایت، شاعر به امید وصال و دیدار بهتر معشوق اشاره میکند، حتی اگر این دیدار هم با حجابهایی همراه باشد.
هوش مصنوعی: چهره او زیر پوششی پنهان شده است، به گونهای که نیمی از آن میگوید که از تابش آفتاب محجوب شده است.
هوش مصنوعی: هر بار که یاد تو به دلم میافتد، به اندازهی برگهای لاله، دلم به شدت جریحهدار میشود؛ نیمی از آن به خاطر غم و درد، و نیمی دیگر به خاطر عشق و حرارت.
هوش مصنوعی: من در سوچ و حیرتم که وقتی زیبایی او از خط و نشانش میرود، آن چهرهی بیتاب و آب چهگونه خواهد بود.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی چهرهی محبوب اشاره شده است که مانند نام خدا، نورانی و درخشان است. همچون ماه که بخشی از آن در پشت ابری پنهان است و بخشی دیگر نمایان است، زیبایی محبوب نیز در جلوه و خفا به نمایش درآمده است.
هوش مصنوعی: امشب به خاطر محبت و خشم او، دل من نیمی از شراب ناب و پرخون پر شده است.
هوش مصنوعی: در جستجوی شب وصال او، دل من نصف شده است. چهرهاش زیبا به نظر میرسد، اما به خاطر حجابش، نمیتوانم تمام حقیقت او را ببینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب چشم نیم مستش وا شد ز خواب نیمی
در دست فتنه دادند جام شراب نیمی
موج خجالت سرو پیداست از لب جو
کز شرم قامت او گردیده آب نیمی
گیرم لبت نگردد بی پرده در تکلم
[...]
از تاب آتش دل وز موج دیده تر
پیوسته ام در آتش نیمی در آب نیمی
بینم مگر جمالت یا صورت خیالت
چشمی مراست بیدار نیمی به خواب نیمی
دارم جدا ز رویت، روئی ز دست خویت
[...]
آن مه فکنده از زلف بررخ حجاب نیمی
یا قرص آفتاب است زیر سحاب نیمی
یا رفته درخسوف است یا مانده درکسوف است
نیمی ز ماهتابان وز آفتاب نیمی
دل دور از جمالش وز وعده وصالش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.