گنجور

 
۴۸۱

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۰ - سخن گفتن فرطورتوش با بزرگان خود

 

... به کف بر می و چشم ها نیم مست

ز نسرین و از لاله دسته به دست

فراوان بر هرکسی چون نثار ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۴۸۲

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۹ - پذیره شدن فرطورتوش،فرامرز را

 

... به خروار بد نرگس و نسترن

همان سوسن و لاله و یاسمن

نشستند و بر کف نهادند جام ...

... گل و سنبل و نرگس و نسترن

که بردند با لاله و یاسمن

فراوان به گوهر درآمیختند ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۴۸۳

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۰ - رفتن فرامرز با لشکر،همراه فرطورتوش در میدان و گوی زدن فرامرز و ایرانیان وشرح آن

 

... سوی رامش و بزم شادان شدند

نهادند بر کف می لاله رنگ

پریچهره بر دست مزمار و چنگ ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۴۸۴

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۰ - آمدن فرامرز و شبیخون زدن بر لشکر بهمن

 

... بکردند رزمی در آن کارزار

که شد دشت ماننده لاله زار

تخواره برآویخت با ارمیال ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۴۸۵

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ

 

... زگرد سپه گشت زنگارگون

زمین را نمودند چون لاله زار

پر از کشته کردند از خستهخار ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۴۸۶

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن

 

... در ایشان فتادند مردان مرد

چو در لاله زار اوفتد باد سرد

سپهبد فروماند خسته به جای ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۴۸۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح محمد بن علی خاص از سرداران سلطان ابراهیم غزنوی

 

... تو آفتاب و ابری کز فر و سعی تو

گلها و لاله ها دمد از خار و از گیا

ابیات من چو تیر است از شست طبع من ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۸۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - وصف بهار و مدح سلطان محمود

 

... هزاردستان بر هر گلی هزار نوا

ز لاله راغ همه پر ز زرمه حله

ز سبزه باغ همه پر ز توده مینا ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۸۹

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - مدح سلطان مسعود بن ابراهیم

 

... وان ماه که نیستش کسی همتا

بر عاج شکفته بینمش لاله

در سیم نهفته یابمش خارا ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۹۰

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - وصف ابر و ثنای سیف الدوله محمود بن ابراهیم

 

... هوا چون زلف دلجویان به بوی عنبر سارا

ز پستی لاله شد خندان چو روی دلبر گلرخ

ز بالا ابر شد گریان بسان عاشق شیدا

ز خندان لاله شد گیتی چو خلق خسرو مشرق

ز گریان ابر شد دنیا چو طبع خسرو دنیا ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۹۱

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در ستایش سلطان محمود

 

... ز بهر آن که ببیند سپاه خسرو را

به راغ لاله پدید آمد از میان حجاب

به بوستان کمر زر ببست گلبن زرد ...

... همی ستانند انصاف شادی از احباب

نشانده مطرب زیبا فکنده لاله لعل

به پای ساقی گلرخ به دست باده ناب ...

... ببارد ابر و جهد برق تا پدید آرد

ز خون دشمن بر خاک لاله سیراب

به رزم آتش افروخته است خنجر تو ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۹۲

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - وصف بهار و ستایش سیف الدوله محمود

 

... به بوی نافه آهوست سنبل بویا

به روی رنگ تذروست لاله سیراب

از آن خجسته و شاه اسپرغم هر دو شدند ...

... هزار دستان با فاخته گمان بردند

که گشت باران در جام لاله باده ناب

به رسم رفته چو رامشگران خوش دستان ...

... بسان مستان بگشاد چشم خویش از خواب

به پیش لاله بنفشه سجود کرد چو دید

که هر دو برگی از لاله شد یکی محراب

مگر که بود دم جبرییل باد صبا ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۹۳

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح ثقه الملک طاهربن علی

 

... وانکس که نه چون مورد وفادار تو باشد

مانند دل لاله دلش در خفقانست

نه بار جهان بر تن تو هیچ نشسته است ...

... از روی تو حشمت همه چون نرگس چشمست

در مدح تو دولت همه چون لاله دهانست

در مدحت سودست و زیانست به مالت ...

... ور فصل خزان بینم دایم به چه معنی

زندان من از دیده من لاله ستانست

نه آفت و اندوه مرا وصف قیاس است ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۹۴

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - در مدح ابوالرشد رشید بن محتاج

 

... قمری و بلبل عواد خوش و صناجست

روی ترکان را تا وصف به لاله است و به گل

زلف خوبان را تا نعت به قیر و ساجست ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۹۵

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - حسب حال

 

... مژه چون آب داده پیکانیست

همچو لاله ز خون دل روییست

چون بنفشه ز زخم کف رانیست ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۹۶

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در ستایش یمین الدوله بهرامشاه

 

... می آتشی ات روشن کانرا شرار نیست

مجلس چو لاله زار کند جام می به رنگ

گرچه هنوز وقت گل و لاله زار نیست

بوس و کنار باید و دل شادمان از آنک ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۹۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - هم در مدح سطان مسعود

 

... وز هیبت تو دیده و روی مخالفان

پرخون چو لاله باد و کفیده چون نار باد

هر تازه گل که ملک تو را بشکفد ز بخت ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۹۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - شکوه از حبس و زندان

 

... همه خزانه اسرار من خراب کنند

نقاب شرم چو لاله ز روی بردارند

چو ماه و مهر سر و روی در نقاب کنند ...

مسعود سعد سلمان
 
۴۹۹

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در مدح ثقة الملک طاهر و شرح گرفتاری خود

 

... رونق و زینت و بها باشد

چون گل لاله جای من ز چه روی

همه در خار و در گیا باشد ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۰۰

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - هم در ستایش او

 

... از بس که گرد قصد سوی آسمان کند

وان پاره زعفران را در لاله زار خویش

نیلوفر حسامش چون ارغوان کند ...

مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۳۶۲