گنجور

 
۴۰۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۳

 

... هجوم لغزش هوشست خط نیست

به رغم جاده راهی می نویسم

دو عالم نسخه حیرت سوادست ...

بیدل دهلوی
 
۴۰۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۳

 

... قدمی درین چمن از هوس نگشود ممتحن طلب

که دلیل رفتن دل نشد به هزار جاده رگ گلم

چقدر ز منظر بی نشان شده شوق مایل جسم و جان ...

بیدل دهلوی
 
۴۰۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۸۷

 

... در رنگ زرد می شکنم گرد خون دل

یاقوت می گدازم و بیجاده می کنم

جولان شعله عافیتش وقف اخگر است ...

... سیلم ز بیقراری مجنون من مپرس

هر جا که منزلیست غمش جاده می کنم

شوق نثار خجلت گوهر نمی کشد ...

بیدل دهلوی
 
۴۰۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۰

 

... هر کجا باشم درین وحشت دلیل کاروان

جاده ها را محمل بانگ درایی می کنم

کو جوانی تا توانم عذر طاقت خواستن ...

بیدل دهلوی
 
۴۰۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۶

 

... از حضور دل نفس غافل نمی خواهد مرا

جاده گوشم می کشد کآواز منزل بشنوم

شور امکان بی تغافل قابل تفهیم نیست ...

بیدل دهلوی
 
۴۰۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۸

 

... چون عمر در گذشتن مرهون سال و ماهم

از جاده رمیدن تا منزل رسیدن

دارد دل شکسته چون دانه زاد راهم ...

بیدل دهلوی
 
۴۰۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹

 

... زمینگیری ندارد بهره راحت درین وادی

چو تار شمع اینجا جاده پرداز است منزل هم

غرورکیست سرمشق دبیرستان نومیدی ...

بیدل دهلوی
 
۴۰۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۳

 

... فتادگی همه جا خضر مقصد ضعفاست

عصای جاده همان می کشد خط تسلیم

عبث متاز که خونت به خاک می ریزد ...

بیدل دهلوی
 
۴۰۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۲

 

... در مکتب طلب چقدر مشق لغزش است

کاین جاده ها به صفحه صحرا نوشته ایم

هر جا خطی ز نسخه امکان دمیده است ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۴

 

... از حیرت اینقدر قفس اندیش رفته ایم

آنجاکه نقش جبهه تسلیم جاده است

آسوده ایم اگر همه در نیش رفته ایم ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۲

 

... یک قدم وحشت ادا شد گرمی جولان شوق

همچو برق از جاده نقش کف پا سوختیم

اضطراب شعله ی ما داغ افسردن نداشت ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۲

 

... بهر این روز سیه زان عالم ناز آمدیم

لب گشودن انحراف جاده تسلیم بود

شکر هم گر راهبر شد شکوه پرداز آمدیم ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۵

 

... دستی که به یاد تو درین مرحله سودیم

از جاده تسلیم گذشتن چه خیال است

چون شمع ز سر تا قدم احرام سجودیم ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۳

 

... یا نقش آن تبسم یا موی آن میانیم

نی منزلی معین نی جاده ای مبرهن

عمریست چون مه و سال بی مدعا روانیم ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷

 

... من و نشو و نمای سرکشی حاشا معاذالله

نهال جاده ام یک سجده هموار می رویم

زبان لاف هم در مفلسی ها بسته می گردد ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۴

 

... صید خود کن دیگر از عنقا چه می جویی نشان

نارسایی جاده سر منزل جمعیت است

از شکست بال می بالد حضور آشیان ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۷

 

... بیرنگ اعتبار وجود و عدم تویی

منزل کجاست گر نبود جاده در میان

بگذار سربلندی اقبال این بساط ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۰

 

... چون سپندم محمل شوق آنقدر وامانده نیست

جاده می گردد به هر جا زین جرس بالد فغان

موج گوهر نیست در جوی دم شمشیر او ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱۴

 

... از خط تسلیم بیدل تا توانی سر متاب

سبحه را بر جاده زنار باید تاختن

بیدل دهلوی
 
۴۲۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱۵

 

... یوسف ما منفعل می گردد از نفروختن

جاده گر پیچد به خویش آیینه دار منزل است

می کند شمع بساط دل نفس را سوختن ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۳۰