گنجور

 
۳۷۸۱

عطار » مصیبت نامه » بخش هفدهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

... جمله را یک قوت میبینم مدام

سایلی گفتش که ای شیخ کبار

تو بر آن آخور نبودی هیچ بار

گفت بودم گفت پس ای دیده ور ...

... نیستم غافل که دانم حال چیست

خون چو باران میفشانم هر زمان

مینخندم میننازم از جهان ...

عطار
 
۳۷۸۲

عطار » مصیبت نامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقالة الثامنة عشر

 

سالک آمد پیش خاک بارکش

گفت ای افکنده تیمارکش ...

... نقد رکنی گر ز تو جویم رواست

گرچه بار و رنج داری از برون

لیک بار گنج داری از درون

در کنارت گنج بینم صد هزار ...

... جمله را درخرمن من میکنند

بر تن خود بار دارم همچو کوه

باگروهی هر زمان گیرم گروه ...

... شرح حال خویش پیش پیر داد

پیر گفتش هست خاک بارکش

عالم حلم و جهان خلق خوش ...

عطار
 
۳۷۸۳

عطار » مصیبت نامه » بخش هجدهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

... من کنون با او گذارم کار خویش

توبرو من نیز بردم بار خویش

تا در چون حق جهانداری بود ...

... این سخن بر جان عبدالله زد

اشک خونین بر غبار راه زد

خورد سوگندی دگر آن مهربان ...

عطار
 
۳۷۸۴

عطار » مصیبت نامه » بخش هجدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

... چون توانم شد ز نیشابور من

بار بر سر تا بجای دور من

بعد از آن الیاس گفت این روشنست

کاین قدر بارت اگر بر گردنست

عاجزی گر تا سمرقندش بری

ور بری دانم که تا چندش بری

جمله بار خراسان روز و شب

تا ابد بر گردن تست ای عجب

چون قیامت باز اندازد بساط

باچنین باری چه سازی بر صراط

بار بینم عالمی بر گردنت

تا بود یک گرده نان خوردنت

با چنین باری چو دم نتوان زدن

بر صراط حق قدم نتوان زدن ...

... گر بود بر آسمان خاکی بود

حلم او بار جهانی میکشد

میکند سود و زیانی میکشد

عطار
 
۳۷۸۵

عطار » مصیبت نامه » بخش هجدهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

... قطره قطره خون جان رفتگانست

خاک را صد بار بر هم بیختند

تا همه با خون دل آمیختند ...

عطار
 
۳۷۸۶

عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

... ای میان تو تهی پر تا بکی

گر ترا یکبار بیتی گفت یار

گفت یا عبدی مرا هفتاد بار

هرکه در سر محبت بنده شد ...

عطار
 
۳۷۸۷

عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقالة العشرون

 

... همچو ماهی مانده ام در خشک باز

تو نمیدانی که با این کار و بار

ماهیان بر من همی گریند زار ...

عطار
 
۳۷۸۸

عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

... چل هزاران ساله بدهد بر دوام

خاصگان قرب خود را بار عام

یک زمان زانجا بخود آیند باز ...

عطار
 
۳۷۸۹

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقالة الحادیة و العشرون

 

... تو نمیترسی که همچون دیگران

غرقه دنیا شوی بار گران

عطار
 
۳۷۹۰

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

... خوش خوشش پرحواصل برگرفت

ای شده عمری گران بار گناه

مینترسی پیش و پس آبی سیاه

بادلی چون آهن و باری گران

کی رسد کشتی ایمان با کران

گر ز دریا راه ساحل بایدت

بار چون پر حواصل بایدت

ورنه در غرقاب خون افتاده گیر

از گران باری نگون افتاده گیر

کار خود در زندگانی کن ببرگ ...

عطار
 
۳۷۹۱

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و دوم » بخش ۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

... کوه نتواند همی هرگز کشید

صد یک آن بار کان عاجز کشید

یک شبی در راز آمد با خدای ...

عطار
 
۳۷۹۲

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و سوم » بخش ۱۴ - الحكایة و التمثیل

 

... گفت کی آید بر من سیم دار

کز منش بر هم نماند کار و بار

سیم داری کو بمجلس آیدم ...

عطار
 
۳۷۹۳

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و سوم » بخش ۱۵ - الحكایة و التمثیل

 

مفتیی را دید آن پرهیزگار

بر در سلطان نشسته روز بار

فتویی پرسید ازو مرد حلیم ...

عطار
 
۳۷۹۴

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسة و العشرون

 

... در زمین گاو سیاهی از شماست

زیر بار گاو ماهی از شماست

بر فلکتان گاو و ماهی نیز هست ...

... گوهر دریایی از صحرا مجوی

صد هزار از ما بمیرد زار بار

تا شود یک ره براقی آشکار ...

عطار
 
۳۷۹۵

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

... تا به درگاه نبی العالمین

هم ز سلمان هم ز حیدر بارخواست

برنیامد کوژ رو را کار راست

گفت پیغامبر که او را بار نیست

گو برو کو را بر من کار نیست ...

عطار
 
۳۷۹۶

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هفتم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

... خوش زفان بگشاد و گفت ای کردگار

گر ترا نگرفت دل زین کار و بار

دل مرا بگرفت تا چندت ازین ...

عطار
 
۳۷۹۷

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هشتم » بخش ۱ - المقالة الثامنة و العشرون

 

... قطب کل آفرینش آمده

قابل بار امانت آمدی

در امانت بی خیانت آمدی ...

... آتشی در سنگ خارا اوفتاد

سنگ نتوانست بار آن کشید

وآدمی باری چنان از جان کشید

ای دریغا رنج برد ما همه ...

... گر رهی میبایدت زآدم طلب

سالک آمد پیش پیر و بار خواست

پیش او برگفت آن اسرار راست ...

عطار
 
۳۷۹۸

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

... زانکه گر گردی رسد این مرد را

جمله را بدبختی آرد بار از آن

هیچکس را برنیاید کار ازآن ...

عطار
 
۳۷۹۹

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۱ - المقالة الثلثون

 

... اشک تو در نوحه چون بسیار شد

تا تنوری گرم طوفان بار شد

کشتی اهل سلامت خاص تست ...

عطار
 
۳۸۰۰

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

... گر چنین عاشق شوی زیبا بود

هرکه او در عشق آتش بار نیست

ذره با سر عشقش کار نیست ...

عطار
 
 
۱
۱۸۸
۱۸۹
۱۹۰
۱۹۱
۱۹۲
۶۵۵