عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱
... به نوعی دیده ام از گریه بسیار نازک شد
که گر بر لاله و ریحان گشایم ریش می گردد
دل گم گشته ای کو تا دگر در سینه باز آید ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷
... کم مباد آب و هوای چمن ما که در او
گل پژمرده به از لاله تر می خندد
دل عرفی بود آن مرغ خزان پرورده ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲
... بهشت کو که تماشا کند که حسن تو را
ز باغ لاله و از لاله باغ می روید
مسیح گو گهر آفتاب را مفروش ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰
... پژمرده گشته بود کهن داغ های دل
در لاله زار خنده کنون جوش می زند
تا جنتم به فال در آمد بهشت را ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱
... که آبش می رود در جام جمشید
زهی باغی که برگ لاله او
زند سیلی به حسن ماه و خورشید ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱
... آن نشأی شوخی که بر آورد گل از شاخ
چون لاله مرا با جگر چاک بر آورد
دود دلم از چشم بداندیش نهان است ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰
... به تماشای گلستان خلیلم مبرید
که گل و لاله دگر آتش سوزان نشود
عرفی ار خدمت بت کم کند ای خادم دیر ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸
باد دی گو ورق لاله و شمشاد ببر
هر چه در معرض باد آمده گو باد ببر ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶
... جبریل وضو کرده درآید به حریمش
ما لاله آن باغ و بهاریم که در صبح
بر باد رود شبنم شادی ز نسیمش ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲
چو لاله گون شوی از باده در چمن مستم
چو مشک بیز کنی طره در ختن مستم ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲
تا نام جمال یار بردیم
رنگ از رخ لاله زار بردیم
زآیینه دل به سیل گریه ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲
منم که آب گل و رنگ لاله می طلبم
در این لباس شراب دو ساله می طلبم
شکست جام شرابم ز سنگ توبه ولی
در این خزان دیت خون لاله می طلبم
ز باده توبه حرام است در شریعت عشق ...
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۰
... ای کبک پر شکسته کنار از قفس مکن
این دشت لاله زار فریب است زینهار
خضری بجو گوش به بانگ جرس مکن ...
عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۴۲
این لاله که با داغ الست آمده است
پژمرده و سینه چاک و مست آمده است ...
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۱۱ - در وصف کشمیر
... من میخرم ار زال فلک عشوه گر آید
این سبزه و این چشمه و این لاله و این گل
آن شاخه ندارد که بگفتار در آید ...
... کوثر بسرش تیزتر و تشنه تر آید
آن لاله که هنگام تراشیدن خارا
از رخنه سنگ و دهن تیشه برآید ...
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۱۴ - ترجمه الشوق در ستایش مولای متقیان علی علیه السلام
... اگر عمامه ای افتد ز تارک زوار
بداغ لاله توان دید یاسمن دروی
چو بسترد ز سرش مهر سایه دیوار ...
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۱۹ - در مدح جلال الدین اکبرشاه
... گهی شراب گهی شربت بنفشه خورد
ز جام لاله که شوخ است و ناتوان نرگس
بحسن لیلی باغ است لیک مجنون وار ...
... اگر نه روی چمن دیده در میان نرگس
زلاله کرد بظاهر قبول دعوی حسن
ولی نهان زده چشمک به ارغوان نرگس ...
... زبسکه نیست بخویش اعتمادش از مستی
نهاده در بغل لاله سرمه دان نرگس
برای طفل بنفشه ز غنچه سیراب ...
... دهد نهیب که هین یاسمین و هان نرگس
چو عکس لاله زند یاسمین در آب آتش
چو شاخ بید کشد خنجر از میان نرگس ...
... مبارزان ترا زاشتیاق چهره وچشم
ز تیغ لاله برون آید از سنان نرگس
نظر ببخت حسودت گشاد از آنرو یافت ...
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
... مجو کوثر می لعلی طلب کز وی چوکس نوشد
برنگ لاله از تارک بروید جام مرجانش
بنوش آن می که گر آیینه گردد کفر و ایمان را ...
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۶ - در مدح حکیم ابوالفتح
... جام یاقوت و می لعل بهم پالاید
اثر نامیه چون لاله و داغش بمثل
نامیه چون چمن سبزه دهد اتمامش ...
... لیلی از گوشه محمل بنمود است جمال
یا بود لاله که سر برزده از دامن تل
حاسد آزار شوم زین غزل تازه که باز ...
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۳۵ - در مدح جلال الدین اکبر شاه
... نماز شام نه از پرتو لوامع مهر
برنگ لاله بود ذیل چرخ ازرق فام
بجرم آنکه برأیش سر معارضه داشت ...