انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳۶ - در نکوهش روزگار
یک چند روزگار نه از راه مکرمت
بر ما دری ز نعمت گیتی گشاده بود ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۳ - قبا از بزرگی خواسته
... از هر طرف که پیش گروهی کنم گذار
لطفی نما که هست به راه قبای تو
سوراخها به هر طرفی چشم انتظار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۴ - در نصیحت نفس
انوری بهر قبول عامه چند از ننگ شعر
راه حکمت رو قبول عامه گو هرگز مباش
رفت هنگام غزل گفتن دگر سردی مکن ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰۵ - در عذر بدمستی خویش
... وی جهان بی نوال تو درویش
گم کند راه مصلحت تقدیر
گرنه تدبیر تو بود در پیش ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۵ - به شخصی تکلف فرماید
... وگر به عیب نخواهی شمرد با دو سه مرغ
منی دو آردت از بهر راه بفرستم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶۶ - در عزلت و قناعت و جواب سائلی که از حکیم قصهٔ شعر گفتنش پرسید گوید
... گفتم از مدح و هجا دست بیفشاندم هم
گفت چون گفتمش آن حالت گمراهی رفت
حالت رفته دگر باز نیاید ز عدم ...
... چون زدی باری مردانه بیفشار قدم
گوشه ای گیر و سر راه نجاتی بطلب
که نه بس دیر سر آید به تو بر این دو سه دم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۵ - در مذمت دشمنان صاحب
... دو نیمه تن چو ستون و دریده دل چو شرج
چو میخ کوفته سر چون طناب راه نشین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳۱ - در مدح و تهنیت
... بنده کرده یک جهان آزاد را انعام تو
سرمه چشم ملک گردی و آن از راه تو
حلقه گوش فلک حرفی و آن از نام تو ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۵ - در مدیح
... یارب چه طالعست که خود بی معالجت
بیمار به شود چو تو زان راه بگذری
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۷ - در عذر قی کردن در مجلس شراب گفته
... چیز دیگر را چرا در خواب و مستی منکری
فعل طبع از راه تسخیرست بی هیچ اختیار
در جماد و در نبات آنگاه در ما بر سری
راه حکمت رو که در معنی این جنس از علوم
ره به دشواری توان برد از طریق شاعری ...
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷
... گل گفت که با او نبود کارم راست
دانی چه گلابخانه را راه کجاست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۱
عمری جگرم خورد ز بدخویی چرخ
یک روز نرفت راه دلجویی چرخ
آورد و به دست جور مریخم داد ...
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۰
بس راه که پای همتم پیماید
تا مشکل یک راز فلک بگشاید ...
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۷
... وانگه به فراغت پی آن دلبر گیر
یا نی مزن این حلقه و راه اندر گیر
وین هم به مزاج آن صد دیگر گیر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۵
گر در طلب صحبتم ای شمع طراز
دوش آبله کرد پایت از راه دراز
امشب بر من بیای تا بانگ نماز ...
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۹
منزل دوردست و روز بی گاه ای دل
زین رو مکش انتظار همراه ای دل
بشتاب که منقطع فراوان هستند
زین راه دراز و روز کوتاه ای دل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۴
... وز دست تو پای صبر در گل دارم
در راه تو کار سخت مشکل دارم
دل نیست پدید و صد غم دل دارم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۵
آیا گهر وصل تو یارم سفتن
راه تو امیدوار یارم رفتن
می روشن و حجره خالی و موسم گل ...
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۶
... از روز و شب جهان نبودم آگاه
بنمود چو چشم بد فروبست این راه
شبهای فراق تو مرا روز سیاه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۸
با من به سخن درآمد امروز پگاه
آن لاغری که دارمش از پی راه
گفتا که طمع نیست مرا باری جو ...