منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۳ - در مدح خواجه ابوسهل زوزنی
... چرخش ز زر زرد کنی وانگهی درو
دندانه بلورین گردش فرو کنی
شاخ بنفشه بر سر زانو نهاده سر ...
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی
... نگرید آبی وان رنگ رخ آبی
گشته از گردش این چنبر دولابی
رخ او چون رخ آن زاهد محرابی ...
منوچهری » دیوان اشعار » رباعیات » قطعه دوبیتی
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح ...
عنصرالمعالی » قابوسنامه » باب هشتم: اندر یاد کردن پندهای نوشروان عادل
اول گفت تا روز و شب آینده است و رونده از گردش سال ها شگفت مدار
و گفت مردمان چرا از کاری پشیمانی خورند که یک بار از آن پشیمانی خورده باشند ...
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱
ببندم شال و می پوشم قدک را
بنازم گردش چرخ و فلک را
بگردم آب دریاها سراسر ...
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۰۶
... وامو پر بد مکه که دردمندم
بیک گردش که میکردی ببینی
چو رشته مو بسامانت ببندم
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۵
... همیشه زهر غم در شیشه دیرم
ز نا سازی بخت و گردش چرخ
فغان و آه و زاری پیشه دیرم
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۲
فلک کی بشنود آه و فغانم
به هر گردش زند آتش به جانم
یک عمری بگذرانم با غم و درد ...
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۲۴
یقینم حاصله که هرزه گردی
ازین گردش که داری برنگردی
بروی مو ببستی هر رهی را ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴ - در آفرینش ماه
... به بد تاتوانی تو هرگز مپیچ
چو سی روز گردش بپیمایدا
دو روز و دو شب روی ننمایدا ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۰ - نالیدن رستم از درگاه خداوند و زور خواستن او (و) و گوشه فرش گرفتن و پرت کردن، پهلوانان را
... صنوبر قدان باده نوش آمدند
ز گردش به رقص آمده جام می
شده مست جام و طرب شاه کی ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۲ - آمدن فرامرز در غار و دیدن گنج نوش زاد بن جمشید و سرگذشت آن
... تنش تازه همچون گل اندر بهار
دژم رویش از گردش روزگار
فراوان به انگشتش انگشتری ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۱ - جنگ گردن کید و همه هندیان با فرامرز و ایرانیان و گریختن کید و لشکراو
... یکی دید مانند سرو چمن
دلیران به گردش بسی انجمن
چوآتش فرامرز با صد سوار ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۴ - پاسخ دادن برهمن و پذیرفتن برهمن کید هندی با جمله هندوستانیان،دین یزدان را از گفته فرامرز پور رستم
... بسی آفرین کرد بر شهریار
بر آن شادمان گردش روزگار
نگه کرد کیخسرو از پشت پیل ...
... بآسوده شد سام از کارزار
بدین سان بود گردش روزگار
و دیگر چو من پا زدم در رکیب ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۸ - نامه نوشتن طورگ به افراسیاب
... که آن دژ چو ماهی به شست آیدش
به هر چند گردش بگردید بیش
به دژ در نبد راه بیرون و پیش ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۹ - نامه افراسیاب به سوی طورگ و فرستادن شیر مرد
... سواران و کار آزموده ردان
بدانید کز گردش روزگار
به نزدیک ما اندر آن کارزار ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۳ - رزم فرامرز با تجانوی هندی
... ز گرزش دل آسمان چاک شد
ز گردش فلک روی در خاک شد
ز باد رکیبش جهان خیره ماند ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی
... به نیزه بر آن شیردل حمله کرد
ز گردش رخ هور شد لاجورد
سپهبد بیامد برش تازیان ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۴ - رفتن فرامرز به خاور زمین و کشتن مرغ را
... که بردی ازو رشک خرم جنان
همان گردش اختران اندرو
پدید آورید آن شه نیک خو ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۷ - رفتن فرامرز به قیروان و پذیره شدن شاه قیروان،او را
... نوشتم سزد گر ز من بشنوی
چنین دیدم از گردش هور و ماه
چو در اختر خویش کردم نگاه ...