گنجور

 
۲۴۱

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در صفت اسب و مدح سلطان غزنوی گوید

 

... بمردمی که شگفت است کوه کوه گذار

چو چرخ گردد و بیرون نهد دو دست از چرخ

چو مار پیچد و اندر جهد بدیدۀ مار ...

عنصری
 
۲۴۲

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح محمد بن ابراهیم طائی

 

... یکی را بر نتابد نفس ناطق

یکی را بر نگیرد چرخ دوار

ندارد مشتری بر برج کیوان ...

عنصری
 
۲۴۳

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در مدح سلطان محمود و انتقاد از قصیدهٔ غضائری

 

... چو عقل خاطر او را هزار مرتبتست

چو چرخ همت او را دو صد هزار خیال

نه آب بحر ز ابر سخای او قطره است ...

عنصری
 
۲۴۴

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - قصیدهٔ ثانی غضایری که در جواب عنصری گفته است

 

... ز سال عمرش پرسید ایزد متعال

هزار چرخ و بهر چرخ بر هزاران لوح

هزار سطر و بهر سطر بر هزاران سال ...

... سوی همال نکردی سپهر جاه و جلال

اگر مخاطبه یاردت کرد اختر و چرخ

طغان نویسد مهتاب و آفتاب ینال ...

عنصری
 
۲۴۵

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح سلطان محمود

 

... و آنجا که زند نیزه ز آهن بدمد دم

چون تیر گشاده کند از چرخ بهیجا

از هیبت او چرخ گشاده شود از هم

پر لشکر شادی شود آفاق دمادم ...

... بیرون نشود سوزن فولاد ز بیرم

تا چرخ همیگردد و پاینده بود خاک

تا پیشرو سال بود ماه محرم ...

عنصری
 
۲۴۶

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود غزنوی

 

... اگر نبودی از بهر ملک او نبدی

نه چرخ را حرکات و نه خاکرا آرام

ز پای مرکب توقیر برگرفت شکال ...

عنصری
 
۲۴۷

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - در مدح سلطان محمود

 

... بکوه بر بنویسی فرو خوردش مکان

وگر بچرخ فلک بر نهی مخالفتش

سیاه گردد اجرام چرخ چون قطران

عدوش را بهمه حال روزگار عدوست ...

عنصری
 
۲۴۸

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح سلطان محمود فرماید

 

... برآن بساط پراکنده لؤلؤ و مرجان

همی درخشند گویی تو گشت چرخ فلک

یکی بزیر و یکی از برو تو در دو میان ...

عنصری
 
۲۴۹

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در صفت بهار و مدح سلطان محمود

 

... بزرگ بأس تو شیرست و روزگار عرین

ز طالع تو نمودند چرخ را حرکت

ز سنگ حلم تو دادند کوه را تسکین ...

عنصری
 
۲۵۰

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... گفتا ز خون دشمن او رست ارغوان

گفتم ز جور چرخ امان یافت دشمنش

گفتا که در قضای فلک کی بود امان ...

عنصری
 
۲۵۱

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... دگر حصار مهاون که برجش از بالا

همی ببستی با چرخ آسمان پیمان

همی بنالد گفتی زمین و رنجه شود ...

عنصری
 
۲۵۲

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... یکی صحرا کند دریای عمان

بپیمان تیر چرخ و تیر ناوک

همی بازوی او بگذارد آسان ...

عنصری
 
۲۵۳

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... تو مر ملت تازیان را امانی

تو مر چرخ اقبال را آفتابی

تو مر گنج فرهنگ را قهرمانی ...

عنصری
 
۲۵۴

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... امین ملت پیغمبر جهان آرای

چه امر نافذ او خلق را چه گردش چرخ

چه سایۀ علمش ملک را چه فر همای ...

عنصری
 
۲۵۵

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... تا بدید اختر شناس احکام تدبیر ترا

نزد او منسوخ گشت احکام چرخ چنبری

بشمری بر خویشتن از بندگان خدمت همی ...

عنصری
 
۲۵۶

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۷۱

 

... ز مهر صولجانت هر مهی ماه

دو ره بر چرخ گردد صولجانی

ندانم هیچ بخرد کو نبوده ست ...

عنصری
 
۲۵۷

عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۲۶

 

تا در دو جهان قضای معبود بود

تا خلق جهان و چرخ موجود بود

گر ملک بود بدست محمود بود ...

عنصری
 
۲۵۸

عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۷

 

... گاهی جمعیم و گاه فردیم همه

سرگشتۀ چرخ لاجوردیم همه

تا درنگرید درنوردیم همه

عنصری
 
۲۵۹

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱

 

زر افشانید بر پیلان جرس های مدارا را

برآرید آن فریدون فر درفش چرخ بالا را

عنصری
 
۲۶۰

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲۸

 

ابلق ایام را تا بر نشیند میرود

سبز خنگ چرخ پیش قدر او پالادۀ

عنصری
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۴۹۲