سنایی
»
حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه
»
الباب الرّابع: فی صفة العقل و احواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده
»
بخش ۱۳ - در ذکر قوای حاسّه و حافظه
نفس کو مر ترا چو جان دارست
بی تو در جسم تو بسی کارست
گرچه آن پنج شحنه بیکارند
سه وکیل از درونت بیدارند
آن کند هضم و این کند قسمت
آن برد ثفل و این نهد نعمت
آن نماید ره این کند تدبیر
این شود حافظ آن کند تعبیر
آن نبینی که چون به خواب شوی
فارغ از زحمت و عذاب شوی
از برای فراغت و خوابت
وز برای صلاح و اسبابت
اندرین خاکدان ز آتش و باد
ز آب روی تو برد خاک نژاد
تا ترا بر سریر سرِّ خرد
بنشاند ز بهرِ راحت خود
تو بر آسوده و خرد بر کار
تو بخفته درونت او بیدار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.