گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سنایی

دلم با عشق آن بت کار دارد

که او با عاشقان پیکار دارد

به دست عشقبازی در فتادم

که او عاشق چو من بسیار دارد

دل من عاشق عشقست و شاید

که از من یار دل بیزار دارد

کرا معشوق جز عشقست از آنست

که او آیینهٔ زنگار دارد

یکی باغست این پر گل ولیکن

همه پیرامن او خار دارد

نبیند هرگز آنکس خواب را روی

که عشق او را شبی بیدار دارد

نه هموارست راه عشق آنکس

که با جان عشق را هموار دارد

غم جانان خرد و جان فروشد

کسی کو ره بدین بازار دارد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode