گنجور

 
سنایی

عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست

وصل لب تو در خور هر بی خبری نیست

هر چند نگه می‌کنم از روی حقیقت

یک لحظه ترا سوی دل ما نظری نیست

تا پای تو از دایرهٔ عهد برون شد

در هستی خویشم به سر تو که سری نیست

بر تو بدلی نارم و دیگر نکنم یاد

هر چند که آرام تو جز باد گری نیست

در بند خسی وین عجبی نیست که امروز

اسبی که به کار آید بی داغ خری نیست

خصم به بدی گفتن من لب چه گشاید

من بنده مقرم که خود از من بتری نیست

بسیار جفا هات رسیدست به رویم

المنة الله که ترا دردسری نیست

بسیار سمرهاست در آفاق ولیکن

دلسوزتر از عشق من و تو سمری نیست

بسیار گذر کرد در آفاق سنایی

افتاد به دام تو و از تو گذری نیست

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
شمارهٔ ۶۴ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
قطران تبریزی

ای میر جهانگیر چو تو دادگری نیست

چون تو بگه کوشش و بخشش دگری نیست

ناداده ترا گردش گردون شرفی نیست

نسپرده ترا طایر میمون هنری نیست

بر روی زمین رزمگهی نیست که تا حشر

[...]

سنایی

ای بنده ره شوق ملک بی خطری نیست

از جان قدمی ساز که به زین سفری نیست

تیریست بلا در روش عشق که هرگز

جز دیدهٔ درویش مر او را سپری نیست

از خود غذایی ساز پس آنگاه بره پوی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
عطار

در ده خبر است این که ز مه ده خبری نیست

وین واقعه را همچو فلک پای و سری نیست

عقلم که جهان زیر و زبر کرد به فکرت

بی خویش از آن شد که ز خویشش خبری نیست

جان سوخته زان شد که از آنها که برفتند

[...]

همام تبریزی

از سوز دل مات همانا خبری نیست

کاین ناله شب‌های مرا خود سحری نیست

هستند تو را عاشق بسیار ولیکن

دل‌سوخته در عشق تو چون من دگری نیست

از بهر دوای دل پر درد ضعیفم

[...]

ابن یمین

ای خرده شناسان که بانواع فضایل

ارباب شرف را چو شما راهبری نیست

حیف است که با این هنر و فضل شما را

از حال دل مردم دانا خبری نیست

سرمایه سودش چه کنی محنت و رنج است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه