ربی و ربکالله ای ماه تو چه ماهی
کافزون شوی ولیکن هرگز چنو نکاهی
مه نیستی که مهری زیرا که هست مه را
گاه از برونش زردی گاه از درون سیاهی
با مایهٔ جمالت ناید ز مهر شمعی
در سایهٔ سلیمان ناید ز دیو شاهی
آنجا که قدت آید ناید ز سرو سروی
آنجا که خدت آید ناید ز ماه ماهی
از جزع عقل عقلی و ز لعل شمع شمعی
از خنده جان جانی وز غمزه جاه جاهی
هر روز صبح صادق از غیرت جمالت
بر خود همی بدرد پیراهن پگاهی
گرد سم سمندت بر گلشن سمایی
در زلف جعد حوران مشکیست جایگاهی
حقا و ثم حقا آنگه که بزم سازی
روحالامین نوازد در مجلست ملاهی
خوشخوتر از تو خویی روحالقدس ندیدست
از قایل الاهی تا قابل گیاهی
آویختی به عمدا از بهر بند دلها
زنجیر بیگناهان از جای بیگناهی
در جنب آبرویت آدم که بود؟ خاکی
با قدر قد و مویت یوسف که بود چاهی
فراش خاک کویت پاکان آسمانی
قلاش آبرویت پیران خانقاهی
در تابهای زلفت بنگر به خط ابرو
ترغیب اگر ندیدی در صورت مناهی
عقلم همینداند تفسیر خطت آری
نامحرمی چه داند شرح خط الاهی
در ملک خوبرویی بس نادری ولیکن
نادرتر آنکه داری ملکی به بیکلاهی
با خنده و کرشمه آنجا که روی آری
هم ماه و هم سپهری هم شاه و هم سپاهی
آهم شکست در بر ز آن دم که دید چشمم
آن حسن بیتباهی و آن لطف بیتناهی
ز آن آه بر نیارد زیرا که هست پنهان
آه از درون جانش تو در میان آهی
در جل کشید جان را در خدمتت سنایی
خواهی کنون بر آن را خواه آن زمان که خواهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برخی رویتان من ای رویتان چو ماهی
وی جان بیدلان را در زلفتان پناهی
با رویتان تنی را باطل نگشت حقی
با زلفتان دلی را مشکل نماند راهی
جز رویتان که سازد جانهای عاشقان را
[...]
نشنیدهام که ماهی، بر سر نَهَد کُلاهی
یا سرو با جوانان، هرگز رَوَد به راهی
سروِ بلندِ بُستان، با این همه لطافت
هر روزش از گریبان، سر بَرنَکرد ماهی
گر من سخن نگویم در حسنِ اعتدالت
[...]
ای آفتاب خوبان وی آیت الهی
حسن تو را مسخر از ماه تا به ماهی
گر ماه را ز رویت بودی مدد نگشتی
وقت خسوف ظاهر بر روی مه سیاهی
نی خوبی شما را هرگز بود نهایت
[...]
خضر سفید شیبت چو دم زد از سیاهی
عین الحیات عالم سر زد ز حوض ماهی
برخاست رای هندو از ملک شام بنشست
سلطان نیمروزی در چین پادشاهی
آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی
در پیش و پس ز جانها با او روان سپاهی
میداد داد خوبی می کرد نیز بیداد
از هر طرف برآمد فریاد داد خواهی
تا لاله داغ بر دله هم گل فتاده در گل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.