گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سنایی

اسب را باز کشیدی در زین

راه را کردی بر خانه گزین

راه بیداری آوردی پیش

دل من کردی گمراه و حزین

بدل و شق بپوشیدی درع

بدل جام گرفتی زوبین

دست بردی به سوی تیر و کمان

روی دادی به سوی حرب و کمین

نه براندیشی از کرب زمان

نه ببخشایی بر خلق زمین

تا نبینم رخ چون ماه ترا

بارم از دیده به رخ بر پروین

چون بخسبم ز فراق تو مرا

غم بود بستر و حیرت بالین