ای مسلمانان خلایق حالْ دیگر کردهاند
از سر بیحرمتی معروف، منکَر کردهاند
در سماع و پند، اندر دیدنِ آیات حق
چشم عبرت کور و گوش زیرکی کر کردهاند
کار و جاه سروران شرع در پای اوفتاد
زان که اهل فسق از هر گوشه سر برکردهاند
پادشاهان قوی بر دادخواهانِ ضعیف
مرکزِ درگاه را سدِّ سکندر کردهاند
مُلکِ عَمرو و زید را جمله به ترکان دادهاند
خون چشم بیوگان را نقش منظر کردهاند
شرع را یکسو نهادستند اندر خیر و شر
قول بطلمیوس و جالینوس باور کردهاند
عالمانِ بیعمل از غایت حرص و اَمَل
خویشتن را سخرهٔ اصحاب لشکر کردهاند
گاه وصّافی برای وقف و اِدرار و عمل
با عُمر در عدل، ظالم را برابر کردهاند
از برای حرص سیم و طمْعْ در مال یتیم
حاکمانْ حکم شریعت را مُبَتَّر کردهاند
خرقهپوشانِ مُزوِّرسیرتِ سالوسورز
خویشتن را سخرهٔ قیماز و قیصر کردهاند
گاه خلوت صوفیان وقت با موی چو شیر
وِردِ خود ذکر برنج و شیر و شکّر کردهاند
قاریان ز الحان ناخوش نظمِ قرآن بُردهاند
صوت را در قول همچون زیرِ مِزمَر کردهاند
در مناسک، از گدایی، حاجیانِ حجفروش
خیمههای ظالمان را رُکن و مَشعَر کردهاند
مالدارانِ توانگرکیسهٔ درویشدل
در جفا درویش را از غم توانگر کردهاند
سر ز کبر و بخل بر گردون اخضر بردهاند
مالِ خود بر سایلان کبریت اَحمر کردهاند
زین یکی مشتِ کبوتربازِ چون شاهین به ظلم
عالَمی بر خلق چون چشمِ کبوتر کردهاند
خواجگان دولت از محصولِ مالِ خشکریش
طوق اسب و حلقهٔ معلوم استر کردهاند
بر سریر سَروَری از خوردن مال حرام
شخصِ خود فربیّ و دینِ خویش لاغر کردهاند
از تموزِ زخمِ گرم و بهمنِ گفتارِ سرد
خلق را با کام خشک و دیدهٔ تر کردهاند
خون چشم بیوگانست آنکه در وقت صبوح
مهترانِ دولت اندر جام و ساغر کردهاند
تا که دهقانان چو عوّانان قباپوشان شدند
تخمکشتِ مردمان بیبار و بیبر کردهاند
تا که تازیکان چو قفچاقان کُلهداران شدند
خواجگان را بر سر از دستار معجر کردهاند
از نفاق، اصحابِ دارُالضَّرب در تقلیب نقد
مؤمنانِ زفت را بیزور و بیزر کردهاند
کار عُمّالِ سرای ضرب همچون زر شده است
زانکه زر بر مردمان یک سر مزوّر کردهاند
شاعران شهرها از بهر فرزند و عیال
شخص خود را همچو کِلکی زرد و لاغر کردهاند
غازیان نابوده در غزوِ غزای روم و هند
لافِ خود افزون ز پور زال و نوذر کردهاند
حبّهدزدان از ترازوها بر اطرافِ دکان
طبع را در حبّه دزدیدن مخیّر کردهاند
ای دریغا مهدیی! کامروز از هر گوشهای
یک جهان دجّالِ عالمسوز سر برکردهاند
مُصحف یزدان درین ایام کس میننگرد
چنگ و بربط را بها اکنون فزونتر کردهاند
کودکان خُرد را در پیش مستان مِی دهند
مر مخنّث را امینِ خوان و دختر کردهاند
ای مسلمانان! دگر گشتهست حالِ روزگار
زان که اهل روزگار احوال دیگر کردهاند
ای سنایی پند کم دِه کاندرین آخر زمان
در زمین مُشتی خر و گاو سر و بر کردهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وضعیت نابسامان جامعه اسلامی میپردازد و از بیحرمتیها و فسادهایی که در بین مردم رواج یافته، سخن میگوید. او به ضعف ایمان و عملکرد عالمان اشاره میکند و نشان میدهد که بسیاری از افراد به دنیاپرستی و طمع دچار شدهاند. مسائلی همچون ظلم پادشاهان، فساد در عمل حاکمان، و فریبکاریهای علما به تصویر کشیده شده است. شاعر نگران است که دین و دیانت در میان مردم فراموش شده و در عوض، تظاهرهای ظاهری و نفاق رواج یافته است. او از وضعیت کنونی به شدت ناامید است و نتیجه میگیرد که زمانه تغییر کرده و مردم به ضد دین و اخلاق کشیده شدهاند.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، مردم وضعیتشان تغییر کرده است. آنها به خاطر بیحرمتی، کارهای زشت را معروف و شناخته شده کردهاند.
هوش مصنوعی: در حالتی از شادی و درسآموزی، افرادی که نشانههای حق را میبینند به گونهای شدهاند که چشمهایشان برای عبرت آموزی بسته و گوشهایشان برای درک حقایق ناشنواست.
هوش مصنوعی: به خاطر بروز فساد و نادرستی در جامعه، قدرت و مقام کسانی که باید طبق اصول و قوانین عمل کنند، دچار ضعف و سقوط شده است.
هوش مصنوعی: در این شعر بیان شده است که حکام و پادشاهان قدرتمند، مانع و سد بزرگی برای کسانی که به دنبال عدالت و حق خود هستند، ایجاد کردهاند. در واقع، آنها راه رسیدن به انصاف و حقخواهی را برای افراد ضعیف مسدود کردهاند.
هوش مصنوعی: سرزمینهای عمرو و زید را به طور کامل به ترکها سپردهاند و اشک و اندوه بیوهزنان، به عنوان تصویری دردناک، نقش بسته است.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که قوانین دین را کنار گذاشتهاند و به جای آن، به نظرات دو دانشمند قدیمی یعنی بطلمیوس و جالینوس در مورد خوبی و بدی اعتماد کردهاند.
هوش مصنوعی: عالمان بیعمل به خاطر حرص و آرزوهایشان، خود را به تمسخر دیگران، به ویژه سربازان، ملحق کردهاند.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، نیکی و بدی را در قضاوتهای انسانی برابر میدانند و به طور خاص، برای ارزیابی رفتارها و کردارها، ظالم را در کنار عادل قرار میدهند.
هوش مصنوعی: به خاطر حرص و طمع در مال یتیمان، حاکمان حکمهای شرعی را کنار گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: برخی از کسانی که لباس زهد و ورع بر تن دارند، به ظاهر خود را بزرگ و محترم نشان میدهند و دیگران را به تمسخر میگیرند.
هوش مصنوعی: گاههایی از شب که صوفیها در تنهایی به سر میبرند، با موهای خود مانند شیر، مشغول ذکر گفتن و به یاد آوردن برنج و شیر و شکر هستند.
هوش مصنوعی: خوانندگان با نغمات ناخوشایند، صدای قرآن را تحت تاثیر قرار داده و کلام را به گونهای ارائه میدهند که همچون صدای ناهنجار به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: در مناسک حج، عدهای از زائران که خود را به مقام و جایگاه خاصی میرسانند، به دنبال سودجویی از دیگران هستند و خیمههای کسانی را که ظلم و ستم کردهاند، به مکانی مهم تبدیل کردهاند.
هوش مصنوعی: ثروتمندان با داراییهای خود، دل درویشان را در سختی و درد قرار دادهاند و به این ترتیب درویشان را از غمهای ثروتمندان متاثر کردهاند.
هوش مصنوعی: با خودخواهی و حرص، ثروتشان را به آسمان بردهاند و به دیگران چیزی نمیدهند. آنها همواره در تلاشند تا مال و دارایی خود را به صورت خاص و به تنهایی نگهدارند.
هوش مصنوعی: از اینجا یک کبوتر به مانند شاهینی در دنیای ظلم و ستم بر مردم برآمده است؛ چشمانش مانند چشم کبوتر، که نشاندهنده نازکی و آسیبپذیری آن است.
هوش مصنوعی: سردمداران و مقامات دربار از ثروت و منابع مالی ناشی از درآمدهای غیرقابل اعتماد و ناپایدار بهرهمند شدهاند و از این راه به رفاه و مالاندوزی دست یافتهاند.
هوش مصنوعی: بر تخت مدیریتی که به خاطر مصرف مال حرام به دست آمده، شخص خود را فریفته و دینش را تضعیف کردهاند.
هوش مصنوعی: از گرمای زخمهای تابستان و سردی سخنان در زمستان، مردم را با تشنگی و چشمانی اشکبار پر کردهاند.
هوش مصنوعی: در زمان صبحگاه، آنهایی که در دست کردن جام و ساغر و از享 دیده نشدند، درد و رنج بیوهزنان را فراموش کردهاند و خون آنها به چشمانشان نشسته است.
هوش مصنوعی: وقتی کشاورزان مانند سرایداران لباسهای محلی پوشیدند، زراعت مردم بیثمر و بدون نتیجه شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که ترکها مانند قزاقها به قدرت رسیدند، خواص و صاحبان قدرت را به شکل نازکدستی و بیارزشی درآوردند.
هوش مصنوعی: دوستان این مکان به دلیل داشتن نفاق، در حال دسیسه و تلاش برای تغییر نظر و اعتقاد مؤمنان هستند، بدون اینکه نیازی به قدرت یا ثروت داشته باشند.
هوش مصنوعی: کارگران دکان طلا و جواهر مانند طلا شدهاند، زیرا طلا بر انسانها یک شکل دروغین و فریبنده ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: شاعران در شهرها به خاطر فرزندان و خانوادهشان، خود را مانند کلکی زرد و نازک کردهاند.
هوش مصنوعی: سربازان و جنگجویان که در نبردهای خود با رومیان و هندیان شکست خوردهاند، از خود bragging و فخر فروشی میکنند و ادعای بزرگی دارند که به مراتب بیشتر از پسر زال و نوذر است.
هوش مصنوعی: دزدهای حبوبات به دور دکانها در حال چیدن و جمعآوری چیزهایی هستند که ایجاد تمایل و وسوسه میکند تا دیگران نیز به دزدی فکر کنند.
هوش مصنوعی: ای کاش مهدی! در این روزها از هر سو دجالانی که جهان را میسوزانند، سر برآوردهاند.
هوش مصنوعی: در این روزها، هیچ کس به کتاب آسمانی توجهی نمیکند و به جای آن، به سازها و موسیقی بیشتر اهمیت میدهند.
هوش مصنوعی: کودکان کوچک را در حضور بزرگترها و افرادی که مینوشند، میگذارند، و فردی که ویژگیهای ناپسند دارد را به عنوان نگهبان مهمانی انتخاب کردهاند و دختر را نیز به شکلی خاص برای خود کردهاند.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان! وضعیت زمانه تغییر کرده است چون مردم آن زمان حال و هوای متفاوتی پیدا کردهاند.
هوش مصنوعی: ای سنایی، کمتر نصیحت کن؛ زیرا در این روزگار آخر زمان، در زمین گروهی از الاغ و گاو سرازیر شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آزر و مانی که صورتهای دلبر کرده اند
نی رخ چون ماه و نی زلف چو عنبر کرده اند
عنبرین گیسوی و مه دیدار آن دلبر مرا
بی نیاز از صورت مانی و آزر کرده اند
نرگسش چشم است و سروش قد و خوبان نام او
[...]
عاشقان چون عزم رفتن سوی دلبر کرده اند
در طریق عشق پا از تارک سر کرده اند
بر رخ چون آتش جانان سپند جان خویش
تا بسوزد از دل پر درد مجمر کرده اند
بی بصارت بوده اند آنها که رویش دیده اند
[...]
کنیتت مرغان طوبی صد ره از بر کردهاند
مدحتت کروبیان عرش دفتر کردهاند
فهم و همت مشکلات راه دین پیودهاند
دست و طبعت سیم و زر را خاک بر سر کردهاند
قدرتت را شرح در فصل سلاسل خواندهاند
[...]
پیش ازین کاین چارطاق هفت منظر کردهاند
وز فروغ مهر عالم را منوّر کردهاند
پیش از آن کانواع موجودات در صبح وجود
سر ز بالین کمین گاه عدم بر کردهاند
محضر فرماندهی بر نام خسرو بستهاند
[...]
کعبتین روز و شب در طاق اخضر کردهاند
هفت مهره در دو شش خانه مششدر کردهاند
بلعجب منصوبهای از غیب میآید پدید
مختلف نقشی به هر صورت مصور کردهاند
تا دو شمع افروختند از مهر و مه در روز محاق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.